چکیده:
هدف: این پژوهش رابطه اخلاق کاری و تعهد به تغییر با توجه به نقش واسطهای اشتیاق شغلی در بین معلمان مقطع ابتدایی بود. روش: پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی معلمان مقطع ابتدایی شهرستان ثلاث باباجانی(400 نفر) بود. حجم مطلوب نمونه با توجه به جدول مورگان 200 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اخلاق کاری، تعهد به تغییر، اشتیاق شغلی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و LiSREL استفاده شد.
یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که که اخلاق کاری به صورت مستقیم بر تعهد به تغییر و اشتیاق شغلی و به صورت غیر مستقیم از طریق اشتیاق شغلی بر تعهد به تغییر تاثیر دارد. همچنین اثر مستقیم اشتیاق شغلی بر تعهد به تغییر معلمان معنی دار بود. نتیجه گیری: بنابراین برای افزایش تعهد به تغییر معلمان می توان به اخلاق کاری و اشتیاق شغلی توجه کرد.
خلاصه ماشینی:
اخلاق کاری موجب می شود که فرد در سازمان با تمام وجود وظیفه خود را به خوبی انجام دهد و فرد در محیط کار پرتلاش ، فداکار، با مسئولیت و دارای روابط اجتماعی و خلاق باشد و با پیامدهایی هم چون تعهد سازمانی ، عملکرد شغلی و کاهش فرسودگی شغلی همراه است (بهار مقدم ، راجی زاده ، زنگی آبادی ، ١٣٩٢).
حسنی و همکاران (١٣٩٣) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که بین اخلاق کار اسلامی و نگرش به تغییر سازمانی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
براساس پژوهش های انجام شده در این حوزه ، اخلاق کاری و اشتیاق شغلی از جمله عوامل موثر در نگرش نسبت به تغییرات سازمانی و تعهد آن ها به اجرای تغییرات می باشند، هم چنین اشتیاق شغلی از جمله پیامدهای مثبت اخلاق کاری کارکنان است (ملایی ، مهداد و گل پرور، ١٣٩٢).
لذا هدف این پژوهش بررسی رابطه بین اخلاق کاری اسلامی به عنوان متغیر پیش بین و تعهد به تغییر به عنوان متغیر ملاک با میانجی گری اشتیاق شغلی در بین معلمان مقطع ابتدایی شهرستان ثلاث باباجانی بود و در این راستا فرضیه های زیر را مورد بررسی و آزمون قرار گرفت .
بحث و نتیجه گیری هدف این پژوهش بررسی رابطه بین اخلاق کاری و تعهد به تغییر با نقش میانجی اشتیاق شغلی بود.
Work Engagement and Organizational Changes: Relationship and Facilitating Factors, Master's Thesis, and Supervisor: Roger Persson, Lunds University, and Department of Psychology.