چکیده:
در این مقاله، رفتار قیمت فرش دستباف در مقایسه با شاخص قیمت کالاهای وارداتی با استفاده از شاخص های قیمت، بی ثباتی قیمت و رابطه مبادله قیمتی و درآمدی آن برای دوره 1386- 1355 بررسی می شود. نتایج حاصل از محاسبه رابطه مبادله پایاپای خالص قیمتی و درآمدی فرش دستباف صادراتی ایران طی دوره 86- 1355 گویای آن است که: 1) رابطه مبادله قیمتی فرش دستباف از واحد 100 در سال 1355 به 9/26 واحد یعنی به حدود یک چهارم در سال 1358 کاهش یافت و از آن سال به بعد با نوسان شدید روبه افزایش گذارد و به رقم بی سابقه 4/391 در سال 1362 رسید و سال بعد به رقم 1/159 واحد سقوط کرد و از آن سال تا سال 1373 با نوسان روبه بهبود گذارد و به رقم نزدیک 200 رسید اما مجددا از این سال به بعد رابطه مبادله قیمتی فرش روبه نقصان گذارد به طوری که از سال 1375 تا 1386 پیوسته رابطه مبادله قیمتی آن کمتر از 100 بوده است و بویژه در سال های اخیر در حول 50 واحد، به نصف سال های ابتدای دوره رسیده است. 2) رابطه مبادله درآمدی فرش دستباف از واحد 100 در سال 1355 تا سال 1360 پیوسته روبه کاهش شدید گذاشت به طوری که در سال 1360 به یک دهم رقم ابتدای دوره رسید و از آن سال به بعد تا سال 1366 پیوسته رو به افزایش نهاد، اما بلافاصله در سال بعد افت چشمگیری یافت. از این سال به بعد تا سال 1373پیوسته رابطه مبادله درآمدی روند صعودی فزاینده ای داشته است و در سال 1373 با رسیدن به 6/1051 واحد، رکورد رابطه مبادله درآمدی صادرات فرش دستباف ایران شکسته شد. بهبود رابطه مبادله خالص و افزایش حجم صادرات در این سال ها در بهبود رابطه مبادله درآمدی نقش مهمی ایفا نموده است. ولی از آن سال به بعد طی سال های 86-1374 به سبب افت قابل ملاحظه رابطه مبادله خالص فرش دستباف و شاخص حجم صادرات آن، رابطه مبادله درآمدی فرش دستباف نیز شدیدا رو به کاهش گذاشته است و از 6/1051 واحد در سال 1373 به 71/83 واحد یعنی تا نزدیک یک سیزدهم در سال 1386 کاهش یافته است.
خلاصه ماشینی:
3) با وجود کوچکی اندازه اقتصاد ایران و درونگرایی نسبی آن، افزایش نرخ تعرفه گمرکی در بهبود رابطه مبادله خالص کل تجارت مثبت است اما ضریب آن به سبب سهم کوچک اقتصاد و تجارت بینالمللی ایران در اقتصاد جهانی، رقم قابل ملاحظهای نبوده و از لحاظ معناداری آماری نیز ضعیف ارزیابی میشود.
در ادامه متغیرهای اثرگذار بر رابطه مبادله عام و خاص بر فرش دستباف تحلیل میشود: الف ـ ساختارکالایی: طیچند دهه اخیر، در بعضی ازکشورهای در حال توسعه تحول ساختارکالایی صادرات از کالاهای اولیه بهسمت کالاهای صنعتی تا حدودی تأثیرات سوء ناشی از رو به کاهش بودن قیمتهای نسبی صادرات این کشورها را تخفیف داده است و میتوان نتیجه گرفت که تغییر ساختار کالایی کشورهای درحال توسعه به سمت کالاهای ساخته شده باکیفیت و رقابتی در بهبود رابطه مبادله آنکشورها مؤثر است.
3) نتایج کلی حاصل از بررسیها حاکی از آن است که تنوع کالایی صادرات غیرنفتی و پرهیز از تمرکز شرکای تجاری (دستیابی به بازارهای مصرف نهایی در فرش صادراتی و بازارهای تولید اصلی در کالاهای وارداتی) در بهبود رابطه مبادله صادرات مؤثر است و بهعلاوه روند افزایش سطح عمومی قیمتها و کاهش ارزش پول ملی (بدون تحولات جدی در ساختار اقتصاد) در رو به وخامت گذاشتن رابطه مبادله صادرات کالایی تأثیر دارد و مضافا سیاست تجاری در بهبود رابطه مبادله اثر دارد، ولی به سبب سهم کوچک اقتصاد و تجارت بینالمللی ایران در اقتصاد جهانی، این روابط چندان معنیدار نبوده است.
Elsworth, The Terms Of Trade Between Primary producing and industrial countries, International American Economics Affairs, vol.
, the Statistical Debate on the Net Barter Terms Of Trade between Primary Commodities and Manufactures, Economic Journal, vol.