چکیده:
هدف: سهامداری هرمی و ضربدری یکی از پدیدههای رایج در بازارهای درحال توسعه است که از یکسو به سهامدار امکان میدهد با داشتن سهم مشخصی از جریانات نقدی یک شرکت، کنترل بیشتری روی آن شرکت به دست آورد و به عبارت دیگر، حق رأی سهامدار از حق جریان نقدی (مالکیت) وی پیشی بگیرد. از سوی دیگر، در صورت ضعف بازارها و نهادهای مالی شرکتها میتوانند با ایجاد روابط سهامداری با سایر شرکتها، بر مشکلات ناشی از ضعف بازار مالی و دسترسی به منابع مالی فایق آیند. این پژوهش به بررسی اثرات ساختار سهامداری هرمی و ضربدری در بازار سهام ایران میپردازد. روش: این پژوهش ابتدا با استفاده از دادههای ترکیب سهامداری شرکتهای حاضر در بورس تهران و فرابورس ایران، شبکههای بنگاهداری در ایران را با سه تعریف مدیریتی، سهامداری و مالکیتی شناسایی کرده و سپس به بررسی رابطه میان عضویت در یک شبکه با همزمانی بازده سهام شرکتها میپردازد. یافتهها: یافتهها نشان میدهد بیش از 40 درصد شرکتهای مورد بررسی در شبکههای بنگاهداری هستند و رابطه مثبت و معناداری بین عضویت در هر یک از شبکهها با همزمانی بازده با سایر شرکتهای همشبکه وجود دارد. همچنین با افزایش فاصله دو شرکت در یک شبکه بنگاهداری، همزمانی بازده آنها کاهش مییابد. نتیجهگیری: با توجه به یافتهها میتوان نتیجه گرفت که وجود رابطه سهامداری و مالکیتی میان شرکتها میتواند از طریق اشتراک در تصمیمات میان این شرکتها، باعث ایجاد حرکت همسو در بازده سهام آنها شود.
خلاصه ماشینی:
روش : اين پژوهش ابتدا با استفاده از داده هاي ترکيب سهامداري شرکت هاي حاضر در بورس تهران و فرابورس ايـران ، شـبکه هـاي بنگاه داري در ايران را با سه تعريف مديريتي ، سهامداري و مالکيتي شناسايي کرده و سپس به بررسي رابطـه ميـان عضـويت در يـک شبکه با هم زماني بازده سهام شرکت ها مي پردازد.
نتيجه گيري : با توجه به يافته ها مي توان نتيجه گرفت که وجود رابطه سهامداري و مـالکيتي ميـان شـرکت هـا مـي توانـد از طريـق اشتراک در تصميمات ميان اين شرکت ها، باعث ايجاد حرکت هم سو در بازده سهام آنها شود.
در پژوهش حاضر ابتدا اين سؤال بررسي مي شود که ابعاد و ساختار بنگاه داري هرمي و ضربدري در ايران چگونـه و به چه ميزان است ؟ براي اين منظور، از سه تعريف شبکه هاي مديريتي ، سهامداري و مالکيتي بهره گرفته شـده اسـت ؛ در شبکه مديريتي ، در صورت وجود عضو مشترک بين مديران ارشد شامل اعضاي هيئت مديره و مديرعامل دو شـرکت ، آن دو را مرتبط در نظر مي گيريم .
Claessens, Djankov, & Lang 5.
Boubaker, Mansali, & Rjiba 6.
در اين تعريف اگر در اعضاي هيئت مديره و مديرعاملان دو شـرکت ، حـداقل يـک عضو مشترک وجود داشته باشد، آن دو شرکت در يک شبکه مديريتي در نظر گرفته مي شوند.
به طور مثال بسيار محتمـل اسـت کـه يک سهامدار حقيقي خود عضو هيئت مديره باشد و باعث شود شرکت هاي زيرمجموعه وي در يک شبکه مـديريتي قـرار بگيرند و همچنين به واسطه سهامداري اين شرکت ها، آنها را در يـک شـبکه مالکيـت قـرار دهـد.
org/uploads/sioe2018/piotroski_wong_zhang.