چکیده:
بازاریابی محتوایی، رویکردی رو به رشد برای تقویت آگاهی مشتری، اعتماد بیشتر و خلق ارزش
بیشتر است. پژوهش حاضر با هدف "ارائه الگوی بازاریابی محتوایی دیجیتال در خلق ارزش مصرف
کننده با رویکرد کیفی و بهرهگیری از نظریه داده بنیاد" صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش
شامل 13 نفر از خبرگان دانشگاهی و فعالان بازاریابی محتوایی دیجیتال که به شیوه هدفمند و از
طریق روش گلوله برفی جهت انجام مصاحبه انتخاب شدند. فرآیند مصاحبه به صورت نیمه
ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. با تجزیه وتحلیل دادهها طی سه مرحله کدگذاری باز،
محوری و انتخابی 190 کد باز در قالب 17 کد محوری و 6 کد انتخابی طبقه بندی و مدل مفهومی نهایی
در جامعه مورد مطالعه تدوین گردید. یافتههای پژوهش نشان داد که فرآیند دستیابی به الگوی
بازاریابی محتوایی دیجیتال موضوعی چندوجهی است که مستلزم توجه همزمان به عوامل علّی
(طراحی آمیخته بازاریابی محتوایی، تمرکز بر تولید انواع محتوا و بسترسازی آنلاین (، زمینهای
) خلاقیت در بازار دیجیتال؛ توجه به مشتریان در تولید محتوا، هزینه کم تولید محتوا و برندسازی
دیجیتالی (، مداخله گر) آمادگی و دسترسی به وب؛ بحرانها و وقایع طبیعی، دانش فنی شرکت و آگاهی
از مسائل بازار (و در نهایت راهبردها) برنامه ریزی برای به روزرسانی محتوا، توزیع محتوای مرتبط،
ایجاد محتوای تعاملی (است. خلق ارزش برای مشتری با افزایش اطلاعات و قدرت تصمیمگیری، خلق
ارزش برای مشتری از طریق بهبود روابط با مشتریان، افزایش توان بازاریابان محتوایی، بهبود
محتوای ارائه شده نیز به عنوان پیامدهای اجرای الگوی بازاریابی محتوایی دیجیتال شناسایی گردید.
Content marketing is a growing approach to boosting customer awareness, building trust and creating more value. The aim of this study was to "provide a model of digital content marketing in creating consumer value with a qualitative approach and utilizing the data theory of the foundation." The statistical population of the study included 13 academic experts and digital content marketing activists who were purposefully selected for interview through snowball method. The interview process was semi-structured until theoretical saturation was achieved. By analyzing the data during three stages of open, axial and selective coding, 190 initial codes in the form of 17 axial codes and 6 selected codes were classified and the final conceptual model was developed in the study population. Findings showed that the process of achieving a digital content marketing model is a multifaceted issue that requires simultaneous attention to causal factors (content marketing mix design, focus on content production and online platform building), contextual (digital market creativity; customer attention in Content production, low cost content production and digital branding), interventionist (web readiness and accessibility; Content is the distribution of relevant content, creating interactive content. Creating value for the customer by increasing information and decision-making power, creating value for the customer by improving customer relationships, increasing the power of content marketers, improving the content provided as implementation consequences The digital content marketing model was identified.
خلاصه ماشینی:
یافته های پژوهش نشان داد که فرآیند دستیابی به الگوی بازاریابی محتوایی دیجیتال موضوعی چندوجهی است که مستلزم توجه هم زمان به عوامل عّلی (طراحی آمیخته بازاریابی محتوایی، تمرکز بر تولید انواع محتوا و بسترسازی آنلاین )، زمینه ای (خلاقیت در بازار دیجیتال ؛ توجه به مشتریان در تولید محتوا، هزینه کم تولید محتوا و برندسازی دیجیتالی )، مداخله گر (آمادگی و دسترسی به وب ؛ بحران ها و وقایع طبیعی ، دانش فنی شرکت و آگاهی از مسائل بازار) و در نهایت راهبردها (برنامه ریزی برای به روزرسانی محتوا، توزیع محتوای مرتبط ، ایجاد محتوای تعاملی ) است .
این امر به ویژه با توجه به رشد کسب وکارهای الکترونیکی در ایران از یک سو و استقبال بالای کاربران ایرانی از اشتراک و نشر محتوا در مورد محصولات ، پدیده ها، برندها و قایع در فضای اینترنت و شبکه های اجتماعی، ایجاد کننده یک لزوم و ضرورت پژوهش علمی برای حوزه بازاریابی کشور در جهت "ارائه الگوی بازاریابی محتوایی دیجیتال در خلق ارزش مصرف کننده " است تا بتواند چراغ راه مطالعات بعدی و ایجادکننده یک چارچوب نظری برای بازاریابی دیجیتال باشد.
در این تحقیق با توجه به کدهای باز و محوری صورت بندی شده حاصل از نتایج مصاحبه به خبرگان ، ٣ دسته از عوامل "برنامه ریزی برای ایجاد، تحویل ، نظارت و به روز رسانی محتوای باارزش " و "توزیع محتوای مرتبط و سازگار برای جذب و به دست آوردن یک مخاطب "، و"ایجاد محتوا و محیط تعاملی برای درگیر کردن مشتریان و مخاطبان "، تحت عنوان عامل راهبردهای "بازاریابی محتوایی دیجیتال در رشد خلق ارزش مصرف کننده " انتخاب شده اند.