چکیده:
تقویت مهارتهای لازم برای بهبودِ عملکردِ زبانآموزان امری ضروری است و لازم است که فرآیندِ آموزش/یادگیری زبان خارجی- در این پژوهش زبانِ فرانسه- بر پایه مؤلفههای عاطفی و تأثیر آنها بر یادگیری زبان (دستاوردهای اصلی) باشد. مسأله اصلی مقاله حاضر، میزان محققساختن «کاربرد زبان» (تلفظ صحیح آوایی، اصول گرامری، استفاده صحیح از واژگان در نظام زبان) نزدِ دانشجویان مبتدی برای بیان شفاهی و نوشتاری در سطح A1 با هدفِ بررسی مجموعهی قواعد زبانیِ کلیِ استفادهشده توسط آنان میباشد. با تکیه بر نظریه «مغزمتفکرِ»کنت چیستن، ضمن مطالعه اثربخشی کاربرد زبان در سطح شفاهی و نوشتاری مبتنی بر رویکرد شناختی (قوانین-سبکها)، به بررسی تأثیر آنها در بهبود کیفیت امرآموزش/یادگیری زبان فرانسه نزد این دانشجویان می پردازیم. گردآوریِ دادهها به روشِ توصیفی-طولی بوده و برحسب هدف، تحقیقی کاربردی میباشد. بررسی اعضای جامعه آماری-43 نفر از دانشجویان 20 تا 30 ساله نیمسالِ اول کارشناسی فرانسه- در طی آموزش مجازیِ دوران پاندمی، نشان داد که در طول 3 ماه، به لطفِ برآوردِ روانشناختی صحیح از وضعیت روحی دانشجویان در طی تمرینات زبانی توسعهیافته، 85% از دانشجویان به کاربرد متوسط و 15% به کاربرد بسیارخوب از زبان نائل آمدند. استاد نیز با توسل به تمریناتِ مرتبط با روحیات جمعی آنان، عامل بسیار مهمی در پیشبرد امر آموزش بوده است.
One of the key principles of success in language teaching/learning is to improve the required skills for better individual or collective performance during this process and to make it easier for learners to use the language. Therefore, the purpose of language use in this article is a set of language rules that beginner undergraduate students follow in a general and acceptable way. Learning a language follows such a complex pattern. Second language teaching is a multidimensional process, each of which plays an important role in the proper application of this important issue and affects the quality of an educational program. Consequently, to be more effective and efficient, the process of teaching/learning French must be based on factors such as high and positive motivation for learners, increasing their enjoyment of learning, exercises using new technologies along with the literacy for use, , using intellectual work appropriate to the level of language learners, teaching methods, classroom management methods, and presentation of materials. Based on the theory of “thinking brain” proposed by Kenneth Chastain and by examining the effectiveness of communication skills based on cognitive approach with rules of learning, this article aims to study cognitive styles as well as specific aspects of the teaching/learning process, the effect of these factors on improving the quality of teaching/learning French as a foreign language in the university among undergraduate students in the first semester, and also the ease and speed of language use among students.
خلاصه ماشینی:
از همين روي سه سؤال مطرح ميشود: -رويکرد شناختي براي آموزش /يادگيري زبان فرانسه از چه مؤلفه هايي تشکيل شده است ؟پ - آيا رويکرد شناختي ميتواند يکي از عوامل ايجاد لذت و منبع تقويت انگيزه براي دانشجويان کارشناسي اين رشته باشد؟ - راهکارهاي شناختي موجود براي کمک به دانشجويان در دستيابي به توانش هاي زباني لازم براي کاربرد صحيح زبان در سطح شفاهي و نوشتاري چه هستند؟ براي سؤالات فوق سه فرضيه متصور است : - گرچه پيوند مستقيم ميان رويکرد شناختي و آموزش زبان اندکي مشکل به نظر ميرسد، اين امر جنبه هايي مانند افزايش فعاليت هاي فکري و گروهي ميان زبان آموزان ، کاهش استرس آن ها در زمان تصحيح اشتباهاتشان و تقويت انگيزه و تشويق به هنگام يادگيري و توليد صحيح آن را ممکن ميسازد.
بنابراين ، پژوهش حاضر با هدف مطالعۀ اثربخشي کاربرد زبان در سطح شفاهي و نوشتاري مبتني بر رويکرد شناختي به همراه قوانين يادگيري، سبک هاي شناختي و همچنين جنبه هاي خاصي از فرايند آموزش /يادگيري که به بررسي تأثير اين عوامل در بهبود کيفيت آموزش / يادگيري زبان فرانسه به عنوان زبان خارجي از طريق آموزش مجازي در دانشگاه و در دوران شيوع پاندمي کوويدـ۱۹ ميپردازد، در نوع خود به عنوان تحليلي تازه شناخته ميشود.
ويژگيهاي شناختي يادگيري زبان فرانسه به عنوان زبان دوم در دانشگاه زماني که مدرس تلاش ميکند تا به زبان آموزان خود در يادگيري و استفاده از زبان کمک کند، بايد از وجود سبک هاي مختلف شناختي در يادگيري زبان خارجي نيز آگاه باشد: «منظور از سبک شناختي، يک روش مشخص براي عملکرد است که افراد آن را در فعاليت هاي فکري و ادراکي خود آشکار ميکنند» ( De &Castellotti .