چکیده:
بازارهای ایرانی ـ اسلامی بهعنوان نهاد همبستگی شهرها در کنار ایفای وظایف اقتصادی، نقش اجتماعی بسزایی در جامعهی شهری ایفا میکردند. رابطهی میان تجار و صاحبان حرف بهعنوان عناصر تشکیلدهنده بازار با دستگاه حاکمه رابطهای دوسویه و دیرینه بوده است. سنگ زیر بنای این رابطه برگرفته از نیاز بازار به تامین امنیت از سوی حکومت و نیاز حکومت به تامین منابع مالی خویش از بستر درآمدهای بازار بوده است. شناخت این رابطه که بنابر مقتضیات سیاسی و اقتصادی روندی متغیر را طی نموده، از اهمیت ویژهای برخوردار است. در آغاز شکلگیری حکومت پهلوی، تجار که فعالیت آنان در اثر سیاستهای ناکارآمد اقتصادی عصر قاجار دچار اختلال شده بود، درصدد برقراری رابطهای نوین با حکومت تازهتاسیس برآمدند. در مقابل، سیاستگذاریهای حکومت در جهت بوروکراتیک کردن ساختارش موجب شد رابطهی بازار و حکومت در مسیری تازه قرار گرفته و دستخوش تغییراتی گردد. طرحهایی چون تدوین قوانین اقتصادی، توجه به صنایع ملی و تامین حداقل خواستهی تجار و فعالان اقتصادی توسط حاکمیت، منظر و دریچهی جدیدی را در روابط بازار و حکومت پدید آورد که بر موضعگیری این طیف نسبت به حکومت تاثیر فراوان گذاشت. پژوهش حاضر میکوشد با تکیه بر اسناد و سایر منابع موجود به ریشهیابی موضع و سیاستهای بازار اصفهان در برابر طرحهای حکومت پهلوی اول و چگونگی رابطهی آنان بپردازد.
Isfahan Market Approach to the Policies and Approvals of the Pahlavi I Government
(Based on Documents)
Maryam Najafpour,[1] Fereydoun Allahyari[2]
Abstract
Iranian-Islamic markets as an institution of urban solidarity, along with performing economic duties, played a significant social role in urban society. The relationship between traders and business owners as the constituent elements of the market with the ruling system has been a bilateral and long-standing relationship. The cornerstone of this relationship derived from the need of the market to provide security by the government and the need of the government to provide its financial resources from the context of market revenues. Understanding this relationship, which has undergone a variable process according to political and economic requirements, is of particular importance. At the beginning of the formation of the Pahlavi government, merchants whose activities were disrupted due to the inefficient economic policies of the Qajar era, sought to establish new relations with the newly established government. On the contrary, the government's policies to bureaucratize its structure caused the market-government relationship to take a new direction and change. Projects such as codifying economic laws, paying attention to national industries, and meeting the minimum demands of traders and economic actors by the government created a new perspective and window in market-government relations that greatly influenced the position of this spectrum towards the government. The present study tries to find the roots of the position and policies of Isfahan market against the plans of Pahlavi I government and how they are related, relying on documents and other available sources.
Keywords: Bazaar, Government, Pahlavi I, Isfahan.
[1] MA in Islamic Iran History, University of Isfahan, (Corresponding Author) (najafpour_m10@yahoo.com)
[2] Associate Professor, History Department (f.allahyari@lt4.ui.ac.ir)
خلاصه ماشینی:
٢. رابطه ي سياسي بازار اصفهان و حکومت پهلوي علل و زمينه هاي فعاليت سياسي تجار و اصـناف را در دوران قاجـار مـي تـوان ناشـي از کاستي ها و ضعف هاي اقتصادي اين دولت دانـست .
موضع بازار در برابر سلطنت رضاشاه اگرچه واکنش شهرستان هاي مختلف در ارتباط با به سلطنت رسيدن رضاشاه متفاوت بود و در مورد اصفهان آمده که «مردم ظاهراً به کلي بي طـرف بودنـد» و نـه از سـقوط قاجارهـا متأسف بودند و نه اشتياقي به سلسله ي جديد داشتند، اما تجار سرشناس ايـن شـهر چـون «حاج محمد حسين امين الضرب » و «حاج محمـد تقـي بنکـدار» در کنـار حاميـان ايـن حکومت قرار گرفته بودند (کرونين ، ١٣٨٧، ٤١-٤٢).
زمينه هاي تأسيس اتاق تجارت عدم ثبات در عرصه ي اقتصادي و تجاري که ناشي از ناکارآمدي دولت قاجار بود از يـک سو و آگاهي هاي روز افزون تجـار از شـرايط رو بـه رشـد تجـارت جهـاني و تحـولات اقتصادي دنيا از سوي ديگر، تجار را به فکر ايجاد نهادي براي تحکيم موقعيت اقتـصادي و اجتماعي خود انداخت .
تأسيس اتاق تجارت اگرچه عواملي چون برقراري امنيت باعث حمايت تجار از حکومت رضاشاه شده بود، امـا با گذر زمان آنان متوجه شدند که گسترش اسـتبداد و نظـارت دولـت و انحـصار تجـارت توسط دولت ، منافعشان را در معرض تجاوز و تعدي قرار مي دهـد.
اگرچه طيفي از تجار به همسويي با سياست هاي حکومـت در ايـن زمينـه پرداختند، اما اين طرح تا اندازه اي بر فعاليت اقتصادي گروه هايي از اصناف تأثير نامطلوب بر جاي نهاد.