خلاصه ماشینی:
"1. عرف و معنی شناختی صاحب جواهر در بسیار جاها, به منظور شناخت مفهوم و معنای واژه ها, به عرف تمسک می جوید, از باب نمونه در کتاب طهارت, درباره واژه (حمام) می نویسد: (واگذاردن معنای حمام به عرف, بهتر از این است که برای بازشناسی آن بحث کنیم …برابر ظاهر, لفظ یاد شده, وضع شده است برای قدر مشترک (میان حمام های موجود در زمان صدور روایات و حمام های موجود در زمان صاحب جواهر), و آن هیأت مخصوصی است که اهل عرف آن را تشخیص می دهند.
نکته دیگری که از سخنان صاحب جواهر در این باره, استفاده می شود این است که: لازم نیست واژه ها و عنوانهای مورد رجوع به عرف, در آیات و روایات آمده باشد, بلکه وارد شدن واژه های هم معنای با آنها در آیات و روایات نیز, برای پدید آمدن این شرط, کافی است.
67 ولی در صورت ناسازگاری میان عرف و لغت, این بحث مهم پیش می آید که در چنین فرضی, کدام یک مورد تمسک قرار می گیرد و بر دیگری پیش داشته می شود؟ در این باره, می توان به واژه (لقیط) مثال زد که صاحب جواهر در کتاب لقطه, درباره آن نوشته است: (هو مقتضی ما سمعته فی کتب اهل اللغة الا أن العرف یقتضی خلافه, ضرورة صدقه علی الضائع من أهله وان لم ینبذوه.
آنچه بیش تر در کتاب جواهر, شاهد آنیم, تنها بیان این مدعا, یعنی پیش داشتن عرف بر لغت است, مانند آن چه گذشت و نیز مانند عبارت زیر از او هنگام بحث از مستحب بودن آب در دهان گرداندن و به بینی کشاندن (مضمضه و استنشاق) در وضو: (ویرجع فیهما الی العرف کما فی غیرهما من الالفاظ, لتقدمه علی اللغة."