چکیده:
در این مقاله با نگاهی اجمالی به نظرات فقیهان دربارهء حکم غنا،موضوع غنا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است؛زیرا پرداختن به حکم غنا نیازمند تبیین جامع موضوع آن است.ازاینرو نخست مفهوم غنا را از حیث لغت و اصطلاح،تبیین و سپس مهمترین تعریفهای فقیهان در موضوع غنا را نقل میکنیم،و در نقد آن ثابت خواهیم کرد که آن تعریفها از جامعیت برخوردار نیستند.سپس تعریف منتخب از موضوع غنا را ارائه و نقش هریک از واژگان در موضوع را به اختصار تبیین خواهیم کرد.
خلاصه ماشینی:
"برای نمونه محقق کرکی در جامع المقاصد،پس از تعریف غنا میگوید هر نوع کشیدن صدایی حرام نیست،هرچند قلبها را به خود جذب کند: «و لیس مطلق مد الصوت محرما و إن مالت القلوب إلیه ما لم ینته إلی حیث یکون مطربا بسبب اشتماله علی الترجیع المقتضی لذلک»83 تعبیر یاد شده به روشنی بر این مطلب دلالت میکند که کشیدن صدا به گونهای که نیکویی آن سبب جذب قلبها گردد،مشکلی ندارد،مگر آنکه آن صدا به سبب اشتمال بر ترجیع،به حد اطراب برسد.
توجیه سخن یاد شده به اینکه مراد از غنا بودن صدای متناسب غیر مطرب،این است که بالفعل مطرب نیست ولی شأنیت آن را دارد،خلاف ظاهر کلام نامبرده است؛ ثانیا،ظاهر عبارت ایشان این است که صدای متناسب غناست،هرچند از نظر ذاتی زشت و خشن باشد،حال آنکه عرف بهطور قطع صدای زشت و خشن را غنا نمیداند،هرچند متناسب با فنون موسیقی باشد و ادعای غنا بودن آن مانند نامگذاری بخیل به حاتم است؛ ثالثا،ادلهء تحریم غنا،ناظر به صدای دارای ترجیع و اطراب است،و هیچ گاه صدای متناسب با قواعد موسیقی را به تنهایی موضوع حکم حرمت قرار نداده است.
از مجموع آنچه در توضیح تعریف منتخب بیان شد،این نتیجه به دست میآید که موضوع غنا،صدای انسانی است که افزون بر نیکویی و معناداری، به گونهای خوانده شود که ترجیع آن سبب عارض شدن طرب و خفت در نفس انسان گردد،اعم از اینکه بالفعل و در حال حاضر ایجاد طرب کند،یا آنکه در حال حاضر نسبت به برخی طربآور باشد و نسبت به بعضی دیگر طربآور نباشد،یا آنکه عرف آن صدا را طربآور بداند."