Abstract:
در این مقاله به موضوع اصطلاحات و تعبیرات با مفهوم «بیهوده سپری کردن وقت » و «سرگرم امور عبث بودن» نزد مردم ایران و روسیه پرداخته شده است . روشن است که بیهودگی در زبان و فرهنگ هر دو ملت ناپسندیده است . اصطلاحات، عبارات و ضربالمثل هایی را که دلالت بر این معنا دارند، در دو گروه بزرگ انجام کار بیهوده که با سختی همراه نباشد و انجام کار بیهوده که رنج و زحمت بسیار برای فاعل آن به همراه داشته باشد، تقسیم کردهایم . در پارهای از این عبارات مانند «مگس شمردن» در زبان روسی و «مگس پراندن» در زبان فارسی شباهت در اندیشه و ذهنیت هر دو ملت مشاهده می شود و در پارهای چون «مثل سنجاب دویدن در چرخ» در زبان روسی و «مثل اسب عصاری» در ادبیات فارسی ، هرچند هر دو بر یک معنا دلالت دارند، اما در آنها پیرنگ های فرهنگی متفاوتی مشاهده می شود. در برخی از این اصطلاحات در محیط کلامی روسی ، اسطورههای یونانی مانند «سیزیف » وارد شده است . اشعار شاعران ایرانی و ادبیات کلاسیک مانند داستانهای کلیله و دمنه در فارسی و افسانه های کریلوف در روسی در شکل گیری این اصطلاحات و تعبیرات در دو زبان مورد بررسی ، نقش بسزایی داشته اند. هدف این پژوهش ، دریافت معانی مشترکی است که از طریق ضربالمثل ها القا می شود و نیز درک عناصر مهم زبانی که بخشی از فرهنگ مشترک را تشکیل می دهند و دریافتن اینکه آیا معانی مشترک و احیانا کاربرد الفاظ و ابزارها و مصالح و مواد زبانی ، برای بیان معانی مشترک در این دسته از اصطلاحات، مثل ها و ضربالمثل ها مصداق دارد یا نه ؟
Machine summary:
مقدمه مسئلة مورد بحث این پژوهش ، چگونگی شکل گیری اصطلاحات و تعبیرات/ مثل ها با مفهوم کار عبث / بیهوده در دو زبان روسی و فارسی و کیفیت تبیین این مفاهیم مشترک زبانی در قالب های مشترک یا گوناگون زبانی است .
در این تحقیق پرسش های زیر مطرح است : - ذهنیت مردم ایران و روسیه دربارة مفهوم بیکار گشتن و بیهوده سپری کردن زمان چگونه است ؟ - نزد هر دو ملت از چه عبارات و اصطلاحاتی برای بیان این مفهوم استفاده می شود؟ - در مفهوم بیهوده گذراندن زمان چه معانی متفاوتی را می توان یافت ؟ - شباهت ها و تفاوتهای این معانی نزد هر دو ملت چگونه است ؟ - کدامیک از این اصطلاحات و عبارات ثابت ، مترادف صددرصد یکدیگر واقع می شوند و کدامیک بیانگر مفاهیم فرهنگی جامعة خود هستند؟ فرضیة کلی تحقیق این است که با پژوهش در موضوع و مفهوم «کار عبث » از مثل ها/ ضربالمثل های مشترک یا شبیه به هم در هر دو زبان استفاده شده است .
در غالب این آثار مانند قند و نمک نوشتة جعفر شهری، فرهنگ بزرگ ضربالمثل های فارسی نوشتة حسن ذوالفقاری، مثل ها و حکمت ها در آثار شاعران قرن سوم تا یازدهم هجری نوشتة رحیم عفیفی و بسیاری دیگر، پایبند بودن به این روش حفظ شده است .
این عبارت از یکی از افسانه های کریلوف با عنوان «میمون ١٥» وارد زبان روسی شده است .