Abstract:
سیدمحمدِ سید، شاعر توانای بهبهان، اشعار فارسی خود با لحن جدّی را در کتابی با نام «کوله بار سیّد» و اشعار طنزآمیز خویش را به گویش بهبهانی در کتابی با نام «گپ سیّد» گردآوری نموده است. کتاب «گپ سیّد» وی در میان مردم بهبهان ارزش و جایگاهی ممتاز دارد. شاعر در این کتاب به مسائل و مشکلات مردم و شهر بهبهان با گویش محلّی و زبان طنز پرداخته است. بعضی از موضوعات شعری این کتاب، تنها به جامعۀ بهبهان مربوط نمیشود و همگانی و عمومی است. در پژوهش اخیر، چند شعر از این کتاب انتخاب گردیده و پس از مطالعه و تحلیل محتوایی، اشعار از دیدگاه نقد اجتماعی نیز بررسی گردیده است. بر اساس طبقه بندی روش های تحقیق، این پژوهش به روش تحلیل محتوا و به شیوۀ کتابخانه ای انجام شده است. در بخش پایانی، نتیجه گیری و برداشتهای پژوهنده ذکر شده است.
Seyyed Mohammad Seyyed was a capable poet of Behbahan, his Persian poetries are mentioned with a serious tone in the book, "seyyed`s knapsack" and his humorous poems are in Behbahani's dialect compiled in a book called "seyyed`s words". This book of "seyyed`s words" among the people of Behbahan has a privileged position. The poet in this book addressed the problems of the people and the city of Behbahan considering the local dialect and its satire language. Some of poetic themes of this book aren't limited to the Behbahan community in general and public affairs in this research. Several poems were selected from this book and after reading and analyzing their contents, these poems are examined from the viewpoint of social critiques. Based on the classification of research methods, this research was conducted using content analysis and library method. In the final section, conclusions and researcher's views are presented.
Machine summary:
"بیبی لهجۀ اصیل خود را با کلمات فارسی درهم میآمیزد و چون نمیتواند برای بعضی واژههای بهبهانی معادل فارسی بیاورد همانها را در کنار واژههای فارسی استفاده میکند و میگوید: مم خم گته دا یه ایچه هی بونه مووجور دست که شلی بوده برو اونجکه بیشور کاراشو همی دیم م شغلی و ادا بی امرو که هوا گرمه برو از کر من دور می چارش وبی؟ کار ایشو ناده سر زور بقیمو دگه گپ زدن کوگ و کلا بی (همان) mem xom gote dâ ya iče hey bune mavojur/ emru ke havâ garme boro az kere man dur daset ke šoli bude boro unjake beyšur/ mey čâraš vobi kâre išu nâde sere zur kârâšo hamey dime me šoγlay vo adâ bi/ boqimo dege gab zedene kogo kalâ bi برگردان ابیات: من خودم گفتهام مادر جان این قدر بهانه نگیر، امروز که هوا گرم است و من حوصله ندارم از نزدیک من دور شو، برو دست گلی خود را آنجا بشوی، اما مگر چارهاش شد؟ کار این بچهها روی زور و لجبازی است، کارهای آنها با من همهاش از روی ادا و مسخرگی بود، تنها همین باقی مانده بود که چون کبک و کلاغ حرف بزنیم."