Abstract:
سوره قیامت یکی از سورههای قرآن کریم ،با نظام تربیتی خـا خـود و نگـاه واقعبینانـهای کـه بـه ساختار وجودی و روانی و پدیدههای اجتماعی دارد. تحلیل و اجرای اصول و روشهای تربیتی متأثر از جهانبینی و ایدئولوژی حاکم بر نظام تربیتی است .پژوهش حاضر با هد برشـماری ایـن مؤلفـهها از قرآن کریم در سورهی قیامت تأکید دارد. بدین منظور نخست تفاسیر و ترجمههای موجود و معتبـر ایـن سوره مورد دقت قرار گرفت است، سپس به بررسی مفاهیم «مبانی» ،«اصول »و «روشهـا »پرداختـه و ارتباط بین آنها روشن شده است. پژوهش حاضر بـا نگـاهی روشـمند و منسـجم ،درصـدد اسـتخرا مبانی و اصول تربیتی سوره قیامت است. یافتههای پژوهش این مقاله موفق به ارائه مبانی و اصول تربیتی جدید گردیده که تکمیلکننده نتایج پژوهشهای پیشین است
Surah Qiyamah in the Holy Quran has presented a specific pedagogicalsystem and a realistic view towards the existential and psychological structureand social phenomena. The analysis and implementation of pedagogicalprinciples and methods are influenced by the worldview and ideology ruled onthe pedagogical system. The present study aims to enumerate thesecomponents of the Holy Quran in Surah Qiyamah. So, first considered, theexisting and authentic interpretations and translations of this surah have beencareful. Then the concepts such as “foundations”, “principles” and “methods”are examined and the relationship between them is clarified also. The presentstudy, with a methodical and coherent approach, seeks to extract thepedagogical foundations and principles in Surah Qiyamah. The researchfindings of this article have succeeded in presenting new pedagogicalfoundations and principles that complement the results of previous researches
Machine summary:
۲. هدفمندی و معناداری آفرینش یکی دیگر از مبانی تربیتی جهانشناختی، توجه دادن به این حقیقت است که آفرینش، معنادار و هدفمند است و توجه به این واقعیت است که جهان بیهوده آفریده نشده، بلکه با هدف آفریده شده است و در آن روز از انسان سؤال خواهد شد که آیا در زندگانی دنیا بهسوی آن هدف حرکت کرده و به آن جامه عمل پوشانده است؟ خداوند با روش استفهام بر همین مقصود تکیه میکند آنجا که مىفرماید:" آیا انسان گمان مىکند که بیهوده و بىهدف رها مىشود؟!
منظور از «انسان» در این آیه انسانى است که منکر معاد و رستاخیز است، آیه مىگوید: او چگونه باور مىکند، خداوند این جهان پهناور را، با این عظمت و اینهمه شگفتیها، براى انسان بیافریند، ولى در آفرینش انسان هدفى نباشد؟ چگونه مىتواند باور کرد که هر عضوى از اعضاى انسان براى هدف خاصى آفریدهشده باشد، چشم براى دیدن و گوش براى شنیدن، و قلب براى رسانیدن غذا و اکسیژن و آب به تمام سلولهای بدن؛ حتى خطوط سرانگشتان انسان نیز حکمتى دارد، ولى براى مجموع وجود او هیچ هدفى در کار نیست و بیهوده و مهمل و بدون هیچگونه برنامه و امر و نهى و تکلیف و مسئولیت آفریده شده است؟ یک فرد عادى اگر مصنوع کوچکى بىهدف بسازد، به او ایراد مىکنند و نامش را از زمره انسانهاى عاقل حذف مىکنند.
آیه بعد به محتضر اشاره دارد که از زندگى بهطور کامل مأیوس شده و یقین به فراق و جدایى از دنیا پیدا مىکند «وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ» و ساق پاها بههمپیچیده مىشود و لحظه مرگ فرامیرسد «وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ» این به هم پیچیدگى، یا به خاطر شدت ناراحتى جان دادن است، یا در نتیجه ازکارافتادن دستوپا و خارج شدن روح از آنها؛ و در آخرین آیه هم مىفرماید: (إِلى رَبِّک یوْمَئِذٍ الْمَساقُ( (قیامت/30) «در آن روز، مسیر همه خلایق بهسوی پروردگار تو است.