Abstract:
بنمایههای اساطیری در قصههای عامیانۀ مردم بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد نمود بارزی دارند. در این پژوهش و با توجه به اهمیت موضوع و جایگاه فرهنگ و ادبیات عامه در پژوهشها، به بررسی و تحلیل بنمایههای اساطیری در منتخبی از قصههای عامیانۀ مکتوب در بین مردم بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد پرداخته شده است. این پژوهش به شکل بنیادی، بر پایۀ مطالعات کتابخانهای و به روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. در این پژوهش، سی قصه از قصههای محلی این اقوام؛ از جمله اُوسانههای لردگان، افسانههای چهارمحال و بختیاری، افسانههای بختیاری، بخارای من ایل من و طنز و حماسۀ بویراحمدی انتخاب گردیده و بررسی و تحلیل شده است. نتیجۀ این پژوهش نشان میدهد که مهمترین بنمایههای اساطیری در این قصهها، موضوعاتی چون حضور دیوان و پریان، اسب بالدار، کوه، پیکرگردانی انسان به حیوان، توصیف، موجودات خارقالعاده و ... است. همچنین بسیاری از بنمایههای اساطیری رایج در قصههای این اقوام، بازمانده از اساطیر ایران باستان است که نمونههای مشابهی نیز در شاهنامۀ فردوسی دارد.
Mythic themes have an outstanding position in the folktales of the Bakhtiyarie and Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad people. Of significant themes one can refer to a horse, especially Pegasus, metamorphosis – transformation of a human being to an animal and vice versa - mountain, demons and fairies, and strange animals. In this research, thirty stories from the local stories of these tribes; The legends of the lords, the folktales of Chaharmahal and Bakhtiari, the legends of Bakhtiari, My Bukhara My tribe, and The satire and epic of Boyer-Ahmadi have been selected and studied and analyzed. The results suggest that the most important themes in the selection of tales include the presence of demons and fairies, Pegasus, mountain, human to animal metamorphosis, and description of strange animals. Also, the majority of the mythic themes amongst these races are the residue of the myths in the culture of the ancient Iran. It is worth mentioning that there are some of the similar instances in the Ferdowsi's Shahname.
Machine summary:
در این پژوهش و با توجه به اهمیت موضوع و جایگاه فرهنگ و ادبیات عامه در پژوهشها، به بررسی و تحلیل بنمایههای اساطیری در منتخبی از قصههای عامیانۀ مکتوب در بین مردم بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد پرداخته شده است.
همچنین بسیاری از بنمایههای اساطیری رایج در قصههای این اقوام، بازمانده از اساطیر ایران باستان است که نمونههای مشابهی نیز در شاهنامۀ فردوسی دارد.
بیان مسئله در این پژوهش هدف آن است تا با استفاده از قصهها و افسانههای محلی و قومی، به بررسی جایگاه موضوع بنمایههای اساطیری در منتخبی از قصههای عامه بختیاری و کهگیلویهوبویراحمد بپردازیم.
همچنین میتوان به این موضوع اشاره کرد که فرهنگ بومی آنان سرشار از بنمایههای اسطورهای است که ضمن ریشهداشتن در فرهنگ ایران باستان، امروزه نیز با همان سبک و سیاق گذشته پویا و زنده است و بهوسیله مردم این نواحی برپا داشته میشود (ر.
در این پژوهش، پس از مطالعۀ قصههای مکتوب موجود در فرهنگ بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد؛ از جمله کتابهای «اُوسانههای لردگان» از جهانبخش تهماسبی، «افسانههای چهارمحالوبختیاری» از علی آسمند و حسین خسروی، «افسانههای مردم بختیاری» از کتایون لیموچی، «بخارای من، ایل من» از بهمنبیگی و «طنز و حماسه بویراحمدی» از عبدالله ولدی جهانآباد، به بررسی آن دسته از قصههایی که بهنوعی، بنمایههای محلی مختلف مربوط به موضوع پژوهش را نشان میدهد، پرداخته شده است.
همین موضوع در قصۀ «هفت برادر و یک خواهر» نیز تکرار شده است با این تفاوت که الازنگی به سیمای انسان درمیآید و خود را پیک معرفی میکند: «الازنگی که چارهای نداشت به دختر کلکی زد و گفت: در رو باز کن.