Abstract:
زبان پارسی، بهسبب گستردگیاش، لهجهها و گویشهای فراوانی دارد که موجب غنای این زبان میشود. بهعبارت دیگر، امکانات نهفتة فراوانی در این زبان وجود دارد؛ بهگونهای که گاه، در محلههای مختلف یک شهر، لهجههای متفاوتی بهچشم میخورد. این ویژگی، در شهرستان نیریز، بهخوبی آشکار است. اما تاکنون، پژوهشی دراینباره، صورت نگرفته است. امید است این مقاله قدمی هرچند ناچیز، در این راه برداشته باشد.نیریز، از شهرستانهای جنوبی و قدیم ایران زمین است که پیشینة آن، براساس لوحهای یافتشده در محدودة تختجمشید، به دورههای باستان پیوند میخورد. باغداری و کشتوکار، همواره، محور اصلی فعالیتهای مردم این شهرستان بوده است. به همین سبب، واژهها و اصطلاحات کشاورزی فراوانی در این منطقه رواج داشته که متأسفانه، بسیاری از آنها، در آستانة فراموشی است. نگارندگان، با درک این موضوع مهم بر آن شدند تا پارهای از آنها را، از راه مصاحبه و گفتوگو با اهل محل، جستوجو و همراه با ضبط شیوة تلفظ آنها، در این مقاله ثبت کنند. شایان ذکر است که بعضی از این واژهها، در فرهنگهای متعدد یافت نشد و برخی دیگر نیز، با ابدال، تخفیف، تشدید، قلب، کمی تغییر تلفظ و...، در جاهای دیگر رواج دارد.
Machine summary:
"اما براساس شواهدی که به بعضی از آنها اشاره خواهد شد، این نتیجه بهدست میآید که لهجهای که برخی واژگان و اصطلاحات آن، در این مقاله مطرح شده است، با زبان پارسی قدیم، نزدیکی بیشتری دارد و جای آن است که از دیدگاه زبانشناسی، بهویژه ازنظر اتیمولوژی بررسی شود.
همچنین، این مصدر بهصورت شی شو (šišow) یعنی پیاده شو یا برو، در میان مردم این شهر بهکار میرود که بازماندة شکل و معنای قدیم این واژه است که بهصورت شدن و به معنای رفتن است؛ همچنان که در رباعی منسوب به ابنسینا با این معنا آمده است: یکچند، به کودکی، به استاد شدیم یکچند، ز استادی خود شاد شدیم پایان سخن نگر که ما را چه رسید از خاک برآمدیم و برباد شدیم احتمال دارد این کلمه، با واژة شیپ، که با یک ابدال بهصورت شیب درآمده است نیز، پیوند داشته باشد.
این واژه نیز، در فرهنگ زبان پهلوی، در معنای شکل و ظاهر ثبت شده است ( فرهوشی، 1358: 149).
این واژه تغییریافتة سردآب است که در معنای دیگری نیز، در نیریز بهکار میرود که شاید ترکیبی از دو واژة سر و دویدن است؛ یعنی لبریزشدن.
. این لفظ درتکلم ایران هست، لیکن معنی عامی ندارد؛ بلکه در هر ولایتی، مقداری است به سیصدودو مترونیم و یا سیصدوسی متر گویند و آن، یکدهم فیمان میباشد» (فرهنگ نظام، نقل از لغتنامة دهخدا)."