چکیده:
مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است که با هدف تبیین تفسیری نشانه در ساحت فضایی شهر صورت گرفته است. یکی از نشانه های مستعمل در بافت شهری اردبیل عبارت «سبلان» است. طیف وسیعی از مغازه ها، کالاها، دیوارنوشته ها و موسسات از این عنوان یا ترکیبی از آن در اسامی و یا تزئین خود استفاده می کنند. این پژوهش بر اساس روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است و ساختارهایی که از نشانه ترسیم شده بودند، از طریق تحلیل داده های حاصل از مصاحبه با دوازده نفر از شهروندان اردبیلی مورد بررسی قرار گرفته است. تحلیل پدیدارشناختی بر اساس الگوی تحلیلی موستاکاس نشان داد مردم اردبیل رمزگان به کار گرفته در نشانه را به گونه های متفاوتی تفسیر می کنند. آنها در فضای نمادین که به صورت های رمزگانی با بیان های خاص خودشان ایجاد شده است، بر اساس صورت هایی مشابه با همان بیان ها که با گونه های احساسی، وجودی و قدسی توصیف می کردند، برداشت می کنند. این رمزگان ها که در چارچوبی محدود تولید می شود، توسط مردمی که با آنها مواجه می شوند، به رغم آزادی شان در برداشت ترجیحی ، در همین چارچوب قرائت می شود.
خلاصه ماشینی:
بنابراین مردم به صورت مداوم از این حیث که بخشی از فضای پیرامون شان آغشته به نشانه هایی است که با نام سبلان خود را به آنها می نماید، به آن خو گرفته اند و به تعبیری دیگر عادت کرده اند.
دوسرتو، فکر کردن دربارة واژه ها را همچون باستان شناسی معنا از گذشته می داند و اظهار دارد که از این طریق بارقه های خاطره و ذرة معنا قابل دست یابی هستند (تانکیس ، ١٣٨٨: ١٨٨) تا جایی که می توان گفت در آگاهی سبلان در مردم ، حکایت هایی قابل شکل گیری است .
(٢) خود واژه (حامل نشانه ) که به صورت قراردادی بر کوه سبلان دلالت دارد، (٣) ارتباط آن با ماهیت کالایی همچون عسل به عنوان وجهی استعاری و (٤) صورتی از مجاز که برای تعریف رابطۀ تولید استفاده می شود که این رابطه برای بیان قالب هویت می تواند کاربرد داشته باشد: همچون سرعین ، جنس ماده : همچون گوشت محلی و سایر نشانه ها که هر کدام در هر چهار مرحله ، نشانه توسط شهروندان قرائت شده است و منجر به شکل گیری معانی یا تأثرات در ذهن ایشان می شود.