چکیده:
این پژوهش نتیجه یک کار میدانی است،که هدف آن بررسی تاثیر نگرش و قصد خرید مشتریان برند های خرده فروشی بر اعتماد،بدبینی و سود درک شده میباشد،پژوهش حاضر به دنبال ارائه و آزمون مدلی در حوزه برند های خرده فروشی که دارای چهار فرضیه است می باشد ،در این تحقیق جهت برآوردن اهداف مورد نظر پرسشنامه های شامل بر ۳۴ سوال در بین ۳۶۰نفر از مصرف کنندگان محصولات فروشگاه اتکا در شهرستان اراک با توجه به روش نمونه گیری در دسترس توزیع شد که ۳۴۱ پرسشنامه جمع آوری وبه منظور آزمون مدل از نرم افزار لیزرل استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که قصد خرید با نگرش،نگرش با سود درک شده، بدبینی با سود درک شده ،داری یک تاثیر مثبت و معنی دار هستند واعتماد با سود درک شده دارای تاثیر معنی دار نیستند.
خلاصه ماشینی:
"لیمپر پلوس و همکاران در سال ٢٠٠٩ بیان کردند مقیاس ایجاد شده برای سنجش متغیر "بدبینی " به گونه ای طراحی شده بود که نگرش منفی اطمینان را منعکس کند با توجه به مطالعات انجام شده از دیدگاه اقتصاد خرد، هوچ و بانرجی همبستگی شدیدی بین درآمد موجود و انتخاب برند را گزارش کرده اند و تا جایی که به برندهای خرده فروشی مربوط می شود، اخیرا آکبای و جونز نتیجه گرفته اند که "درآمد نقش قابل توجهی را در تصمیمات خرید ایفا می کند ، مصرف کنندگان با درآمد پایین تمایل بیشتری به برندهای ارزان تر با برچسب خصوصی دارند" (لیمپرپلوس و همکاران٧٩٦،٢٠١٠) این تحقیق بدبینی مشتری را به عنوان یک بدبینی با ارزش توصیف می کند تحقیقاتی در رابطه با بافت مصرفی تا به حال انجام نشده است ،اما تحقیقات در سایر حوزه های رفتار مصرف کننده حاکی از آن است که مصرف کننده ممکن است در واقع احساس بدگمانی داشته باشند.
تجزیه و تحلیل داده های حاصل از تحقیق نشان داد که اعتماد مصرف کنندگان در مورد محصولات و برندهای خرده فروشی بر سود درک شده از این محصولات تاثیر مثبت و مستقیم دارد اما دارای ارتباط معنی داری نیستند لذا این فرضیه رد می شود که نشان دهنده عدم قابلیت تعمیم پذیری فرضیه است .
,(2010),"Acceptance of detergent-retail brands: the role of consumer confdence and trustInternational Journal of Retail&Distribution Management Vol. 38 No. 9, duct"."