خلاصه ماشینی:
"مشاوره و تحقیق:در صنعت در حال حاضر یک قضای رقابتی وجود ندارد به همین علت ارباب صنایع اهمیتی برای مشاوره بازار و بازاریابی و تحقیق در این مورد را آنطور که شایسته است مد نظر قرار نمیدهند و آن را بدون شک بهعنوان هزینه میبینند نه سرمایه گذاری و از دایر کردن یک مرکز تحقیقات بازاریابی به شدت احتراز (به تصویر صفحه مراجعه شود)میکنند و همیشه وقتی مشاور را خبر می کنند که در تنگنا افتاده اند،به عبارتی سهم بازار خود را از دست دادهاند و رقبای جدید در بازار پیدا شدهاند و یا مسئلهای در قسمت فروش، خدمات پس از فروش و...
وقتی مشاور رشد میکند که مورد مشاوره پیدا کند،چند سال درس مشاوره دهد،آزمون و خطا کند و بر تجربیاتش بیفزاید و دیدگاههایش تغییر پیدا کند و بشود یک مشاور خوب،دانشگاه نمیتواند یک مشاور خوب تربیت کند،مشاور باید در صحنه صنعت رشد کند،در حال حاضر ما در یک زنجیره باطل افتادهایم چون شرکتهای ایرانی که مشاوره ارایه میدهند،زمانی که صاحب صنعت به آنها مراجعه میکند به آنها با دید اعتماد نمینگرد و میگوید دانشگاهی هستند و تئوریک عمل میکنند،آنها این را درک نمیکنند که مبنای هر چیزی یک پایه تئوریک میباشد،پس باید یک بستر عملیاتی مهیا کند تا مشاور بتواند مشاور شود که در ایران این قسمت را نداریم.
دو رویکرد وجود دارد یکی زمانی هست که مشتریان میتوانند با (به تصویر صفحه مراجعه شود)هم یک ائتلاف استراتژیک تشکیل بدهند و از یک شرکت خدمات بازاریابی سرویس بخواهند و رویکرد بعدی شرکتها میتانند باهم مشارکت کنند،پروژه کلانی را بگیرند که شاید هرکدام در قسمتهایی از آن نقاط قوت و ضعف دارند و با همکاری هم میتوانند بهتر سرویسدهی کنند."