خلاصه ماشینی:
"مثالهای گوناگونی که پیش از این مطرح شد, تا این اندازه به روشنی دلالت دارند که پرداختن همان رقم پول مشخص, از عدالت به دور است و هیچ کس صدتومان پنجاه سال پیش را برابر صدتومان امروز نمی داند, ولی شاید بسیاری از مردم, صد تومان یک سال پیش را با صدتومان امروز یکسان ببینند و همچنین شاید تورم در سرمایه ها و قرضهای اندک, اثر چندانی نگذارد, ولی هر چه سرمایه یا مال غصب شده بیش تر باشد, اثر تفاوت پولها در زمان کم تری روشن می شود و شاید راز این که چنین مسأله ای در روایات ما مطرح نشده55, عبارت باشد از: تورم شدید نبوده, قرضها برای مدت زیادی نبوده, مال وام داده شده به طور معمول, بسیار نبوده و پول, افزون بر ارزش دادوستدی, دارای ارزش ذاتی نیز بوده است و تنها ممکن بود اراده سلطان در خارج کردن سکه ها از گردونه دادوستد, ارزش دادوستدی پول را از بین ببرد, اما در این هنگام,باز ارزش ذاتی سکه, همچنان باقی بود.
حال اگر همانند دیگران و برخلاف عدلی که عقل دقیق و عقل عرفی, به آن حکم می کنند, بگوییم وام دهنده تنها همان رقم و عدد پولهای اعتباری وام داده شده را طلب دارد, نه قدرت خریدی برابر قدرت خریدی که وام داده است, در این صورت, روشن است که هیچ کس, دیگر قرض نمی دهد, بلکه همه خواهان گرفتن وام هستند; زیرا هر کسی فکر می کند با این تورمی که وجود دارد, هر جنس که امروز صدتومان است, سال دیگر دست کم صدوبیست تومان است, پس چرا پول خود را وام بدهد, به جای آن چیزی می خرد و در خانه نگه می دارد و سال دیگر اگر نخواست می فروشد, بویژه اگر احتمال بدهد این چیز, ممکن است کمیاب شود و نگه داری آن سودی هم داشته باشد, همان گونه که در جامعه ما, امروز بسیار روشن است."