چکیده:
این مقاله هدفی دوگانه دارد؟:هم به بررسی دیدگاههای متأخر دربارهء رابطهء میان زبان، تفکر و فرهنگ میپردازد و هم به ارائهء راهکاری نوین در قالب طرحی جدید بر پایهء آخرین دستاوردهای رویکرد کمینه گرامی میانجامد.محورهای اصلی برای بررسی دیدگاهها و برهانها به صورت تمایزاتی سهگانه ارائه میشود:1.تمایز میان نگرشهای مبتنی بر وجود رابطه میان فرهنگ و زبان،در مقابل نگرش مبتنی بر نبودن رابطه میان این دو؛2.تمایز میان نگرش همسازی-فراگشتی،در مقابل نگرش دگرسازی زبان؛3-تمایزمیان نگرش انگیختگی اجتماعی-ارتباطی زبان در مقابل انگیختگی زیستی-ژنتیکی.فرضیه اصلی این پژوهش در بخش راهکار نوین خود آن است که با در نظر گرفتن آنچه برنامه کمینهگرا به ویژه آنچه از سال 2000،به این سو ارائه کرده است،امکان تأثیرگذاری زبان بر تفکر و رمزگذاری فرهنگ در زبان و همچنین تأثیرپذیری زبان از فرهنگ که تحت عنوان قوم-نحو شناخته میشود،در عین مفروض دانستن شالوده زیستی-ژنتیکی میسر است.از این منظر،- کارکرد اصلی زبان نه ایجاد ارتباط است و نه بیان تفکر،بلکه نقش اصلی و دلیل وجودی آن اتصال سامانههای شناختی و اجتماعی-فرهنگی به یکدیگر است.
خلاصه ماشینی:
"فرضیه اصلی این پژوهش در بخش راهکار نوین خود آن است که با در نظر گرفتن آنچه برنامه کمینهگرا به ویژه آنچه از سال 0002،به این سو ارائه کرده است،امکان تأثیرگذاری زبان بر تفکر و رمزگذاری فرهنگ در زبان و همچنین تأثیرپذیری زبان از فرهنگ که تحت عنوان قوم-نحو شناخته میشود،در عین مفروض دانستن شالوده زیستی-ژنتیکی میسر است.
زبان را نمیتوان مستقل و خود شمول دانست و نمیتوان گفت که امکان توصیف آن بدون استفاده از ارجاع به پردازش شناختی ممکن است(صرفنظر از این که چیزی به منزلهء قوهء زبانی در نظر گرفته میشود یا خیر).
با در نظر گرفتن دیدگاه متأخر چامسکی در هچف،نژادمانه زبانی که همان حالت آغازین است به شرایط تحمیلی سامانههای شناختی و آوایی محدود میشود،درحالیکه رخمانهء زبانی که همان حالت پایدار است نه تنها محدود به این شرایط میشود،بلکه شامل ویژگیهای اجتماعی-فرهنگی است که در زبان،واژگان،ویژگیهای دستوری یا در ویژگیهای ساختواژی -نحوی رمزگذاری میشود و نمود مییابند.
با بررسی دقیقتر دیدگاه چامسکی درباره واژگان میتوان گفت واژگان شکل گرفتهای در حالت آغازین وجود ندارند،بلکه در این مرحله انسان مجموعهای از ویژگیها برای درک جهان خارج دارد که به هنگام فراگیری زبان با استفاده از این ویژگیها واژگان زبانی خود را در مرحله پایدار شکل میدهد.
به عبارت دقیقتر میتوان گفت،دو نوع محدودیت بر جهانبینی ناشی از زبان متصور است:اولی محدویت اعمال شده از سوی سامانهء شناختی که در سطح حالت آغازین عمل میکند و بخشی از نژادمانه انسان محسوب میشود و دیگری محدودیت اعمال شده از سوی سامانه فرهنگی-اجتماعی که در سطح حالت پایدار عمل میکند و بخشی از رخمانه انسان را تشکیل میدهد."