چکیده:
حجاب یک نشانه است. نشانه ای از تفاوت فرهنگی که در جوامع مختلف ظهور و بروز متفاوت دارد. در این مقاله بر حجاب اسلامی مسلمانان در غرب، از یک سو به مثابه «هویت اسلامی» و از سوی دیگر به عنوان نشانه ای از «تفاوت فرهنگی» با جامعه غربی تاکید می شود. این نشانه اسلامی نه تنها، مسلمانان را به عنوان یک گروه دینی، یک اقلیت وابسته به شرق و یک جمع متفاوت با سنت غالب فرهنگی غرب که در بی حجابی و آزادی از حجاب به معنای پوشش بدن برای زنان، معرفی می سازد، بلکه فراتر از آن، یک گفتمان دینی و فرهنگی متفاوت را در جوامع غربی مطرح می سازد که می تواند به عنوان چالشی برای گفتمان های حاکم که در شاخص های آزادی، لیبرالیسم و فمینیسم شکل گرفته اند، تلقی شود. هدف این مقاله، ضمن تبیین رویکردهای نشانه شناسی فرهنگی به ویژه سیاست فرهنگی تفاوت به مثابه رویکردی جدید در جهت تقویت گفتمان نو شرق شناسانه و استعمارگرایانه جدید در جامعه غربی، چگونگی طرح گفتمان حجاب و غیریت سازی آن با جامعه مزبور نیز مورد مطالعه و بررسی قرار خواهد گرفت. تحلیل گفتمانی محتوای برخی از اخبار و گزارش های رسانه های غربی در این زمینه، نشان دهنده ظهور روش های جدید گفتمانی در طرح مسائل مربوط به اسلام و مسلمانان به طورکلی، و مسئله «حجاب اسلامی» به شکل ویژه، به عنوان شیوه ای برای تقابل «هویت اسلامی» با «هویت غربی» است که متاثر از مطالعات شرق شناسانه در دو رویکرد قدیم و جدید است. این روش جدید گفتمانی در تلاش است که رویکرد «من و دیگری» در شیوه های جدید «غیریت سازی» بر مبنای «سیاست فرهنگی تفاوت» را نهادینه سازد.
خلاصه ماشینی:
"غرب با به کارگیری وسیع رسانهها و بهرهگیری از رویکردها و تجربههای شرقشناسانه6و استعمارگرایانه7یا به عبارت دقیقتر استفاده از گفتمان جدید مبتنی برمطالعات و رویکردهای نوشرقشناسی8و استعمارگرایی جدید9در چگونگی تقلیلگرایی انسان مسلمان به مثابه «دیگری»در مقابل«خودغربی»به زعم سعید(1978/1985)،پدیده«حجاب اسلامی»را به عنوان شاخصی برجسته برای اعمال سیاست فرهنگی تفاوت و غیریتسازی میان مسلمانان و جامعه غربی در عصر کنونی مورد تأکید قرار داده است.
مدل معیار سونسون از نظر روششناختی علاوه برتقابل میان دو فرهنگ در دو جامعه متفاوت،میتواند قلمروهایی را نیز شامل میشود که به عنوان فرهنگ و نه قلمروهای داخلی یک فرهنگ خاص،تشخیص داده میشوند؛لذا،به روشنی،آن مدل معیار نشانهشناسی فرهنگی میتواند برای مطالعه مواردی از قبیل روابط میان فرهنگ غربی و فرهنگ اسلامی در یک جامعه غربی به کار گرفته شود که در این مقاله در مورد اسلام و مسلمانان به ویژه حجاب اسلامی در جامعه غربی به کار گرفته شده است؛به عبارت دیگر،فرهنگ غربی همان گونه که در گفتمان شرقشناسانه خود را منظم و برتر از شرق آشفته،بینظم و وحشی میپنداشت در گفتمان نوشرقشناسانه و استعمارگرایانه جدید خود را«متن»به معنای محتوای معنادار و شرق (بخوانید مسلمانان)«نامتنیت»یا محتوای فاقد معنا معرفی میکند.
نگاهی به محورهای گفتمانی تحلیل برخی از رسانههای غربی در این زمینه نشاندهندۀ بسیاری از مطالبی است که در بخشهای نظری مورد بحث و بررسی قرار گرفت؛محورهایی از قبیل:بازنمایی تفاوت و تخالف میان سنت و مدرنیته،غیریتسازی حقوقی،فرهنگی،اعتقادی،تفاوتهای فرهنگی و هویتی، رویکرد فرهنگ و ضد فرهنگ(نافرهنگ)،ضدیت با تعدد فرهنگی،خطرناک بودن پوشش و سبک زندگی مسلمانان به ویژه زنان در جامعه غربی و غیره،در این رابطه به شیوههای مختلفی منعکس شده است."