خلاصه ماشینی:
"روئو ساعتها وقت خود را کنار پدر بزرگ به تماشای این تصویرها میگذراند و (به تصویر صفحه مراجعه شود) ژرژ روئو:پاریس 3491 همین دیدن مداوم او را به طراحی علاقهمند کرد.
روئو در یکی از یادداشتهای خود دوران 0091 تا 0191 و فضای حاکم بر هنر پاریس را اینگونه آورده است:"یک دوران آکنده از سرگشتگی که در آن هیچ سبک پرتوانی پدید نیامد اما هرکس در قلب خود به شیرینی طعم موفقیت (به تصویر صفحه مراجعه شود) ژرژ روئو:سه دلقک،7191 و انکار همسایهء خود میاندیشید.
روئو میخواست با این نقاشیها واقعیت تلخ و خشن را بیرون از ساحت زمان و مکان به جای وهم و خیال بنشاند اما پرسش این است که اصلا چرا انسانی مذهبی و اخلاقگرا مانند او، چنین مضمونی را برای نقاشی انتخاب کرده بود و چرا با (به تصویر صفحه مراجعه شود) ژرژ روئو مهارتی که در طراحی داشت،آنها را اینقدر زشت و خامدستانه نقاشی میکرد.
روئو برخلاف پیکاسو و ماتیس که دائم برای رسیدن به محتوایی تازه سبک و سیاق خود را تغییر میدادند،بسیار یکنواخت و محافظهکارانه نقاشی میکرد و میخواست با این کار از سبک و مشربی حراست کند که دامنهیی محدود داشت.
روئو یکی از (به تصویر صفحه مراجعه شود) ژرژ روئو:مسیح و حواریون،82-1291 (به تصویر صفحه مراجعه شود) ژرژ روئو:طرحی از چهرهء امبرواز ولار 5291 نقاشان مدرن بود اما با صدایی قرون وسطایی و با نوعی پارسایی انعطافناپذیر در میان مصایبی که انسان به دست خود پدید آورده بود موعظه میکرد."