Abstract:
یکی از پرفروغ ترین روزگاران تاریخ کرمان، عصر صفوی است که آثار برجای مانده آن زمان، همچون نگینی بر پیشانی این دیار میدرخشد. شاه بیت این غزل، مجموعه گرانسنگ گنجعلیخان است که در آن، نشان حاکم کرمان و توانایی معمار این آثار، استاد سلطان محمد معمار یزدی، جلوه گری میکند. سلطان محمد نابغه یی مشهور در دیار کرمان و استادکاری مهجور در دارالعباده بود. هنوز بدرستی نمیدانیم چگونه گنجعلیخان به کشف چنین گنجینه یی کامیاب شد و سلطان محمد که چنین توانایی بالایی داشت، چرا و چگونه در یزد ناشناس بود و حتی یک اثر هم با نام و ویژگی های او در یزد وجود ندارد. نویسنده در پژوهش حاضر که براساس منابع کتابخانه یی و مشاهدات میدانی صورت پذیرفته، عنوان داشته که در طی کشمکش های گوناگون سیاسی و رویارویی «نعمت اللهی » با «متشرعه » در یزد، کارها بر زمین ماند و دست اندرکاران ساماندهی امور این دیار، تنها به تنش زدایی و آرام کردن جامعه می اندیشیدند. در حالی که درست عکس این وضعیت در کرمان اتفاق افتاد؛ چرا که گنجعلیخان مقرب درگاه شاه عباس، از این عنایت شاهانه بهره برده و همه امکانات لازم را برای آبادانی تاریخی و ماندگار کرمان بکار گرفت.
Machine summary:
پس از آنکه یادداشت زنده یاد دکتر محمود روح الامینی زمینه این اقدام را فراهم ساخت و حمام دیروز بصورت موزه مردمشناسی امروز درآمد و نیز با توجه به سایر آثار برجای مانده از روزگار گنجعلیخان، همیشه در این اندیشه بودم که ایکاش شناختی از معمار هنرمند این مجموعه که تنها نامش بر سر در کاروانسرا و حمام آمده است، بدست دهد تا اینکه سخن از برگزاری همایش بزرگداشت استاد سلطان محمد معمار یزدی به میان آمد و این کامیابی برای من نیز فراهم شد که به جمعآوری اطلاعات، تورّقی در پژوهشهای گذشته و پس از آن سفری به یزد ـ زادگاه استاد سلطان محمد ـ داشته باشم و جلساتی را با برخی اساتید دانشکدة معماری این شهر برگزار کنم و تا آنجا که مقدور بود، بکوشم تا آگاهیهای بیشتری دربارة این معمار برجسته روزگار صفوی بدست آورم.
براستی طاق بلند مسجد ملک یا امام امروزی را که برافراشته است؟ کتیبههای چشمنواز شبستان غربی این مسجد را چه کسی نوشته است؟ و چه (رجوع شود به تصویر صفحه) کسانی آنها را بر سینة این بنا نقش زدهاند؟ همین پرسشها درخصوص مجموعههای بعد از دورة سلجوقی، حتی روزگار قاجار نیز مطرح است؛ اینکه مجموعة وکیل، مجموعة ابراهیمخان و پیش از آن مسجد جامع مظفری با دستهای توانمند چه کسانی ساخته شده است؟ جالب است که محمد مظفر میبدی، بانی مسجد جامع، نام مولانا عفیفالدین ـ اولین امام جماعت (کتبی، 1364: 57) مدّعو از یزد ـ را آورده و جزئیات دیگری مانند پرداخت هزینههای ساخت مسجد از محل درآمد باغهای انار میبد را ذکر کرده، اما از بانیان خیر نامی بمیان نیاورده است.