چکیده:
معنا بخشی بـه زندگی فـردی و سازمانی کارکنان یکی از برنامه های استراتژیک سازمان ها محسوب می شود. درک و آگاهی از معنای زندگی از طریق هوش منطقی و عاطفی حاصل نمی شود و مستلزم استفاده از هوشی ورای دو هوش مزبور است که این هوش، هوش معنوی نامیده می شود. بر این اساس، مقاله حاضر به شناسایی و سنجش مولفه های هوش معنوی در محیط کار می پردازد. سوال اصلی مقاله حاضر عبارت است از اینکه مولفه های اصلی هوش معنوی در جامعه آماری پژوهش حاضر کدامند؟ و الویت این مولفه ها نسبت به یکدیگر چگونه است؟ جامعه آماری پژوهش مدیران و کارکنان بیمارستان لبافی نژاد تهران می باشد که با استفاده از روش نمونه گیـری تصادفی ساده به تعیین نمونه پرداخته شد. روش گردآوری داده ها پرسشنامه حضوری بوده و از روش تحقیق توصیفی- میدانی استفاد شده است. نتایج حاصله حاکی از شناسایی پانزده مولفه و اولویت متفاوت مولفه ها در جامعه آماری است. در پایان با توجه به یافته های پژوهش، پیشنهاداتی ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
در پژوهش حاضر ابتدا تمامی تعاریف ، ابعاد، مؤلفه ها و مدل های هوش معنوی (زهر و مارشال ، ویگلزورث ، آمرام و کینگ )که تاکنون موجود بوده ، مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت و بر اساس تقارن مفهومی و معنایی بین مدلها ٢٠ مولفه استخراج گردید و نامگذاری آنها با توجه به فهم و درک بومی انجام شد که این مولفه ها عبارتند از؛ شناخت و باور به ربوبیت خداوند، معنی بخشی به کار و زندگی (کار برای رضای خدا)، خودآگاهی عمیق ، خردمندی معنوی ، داشتن اهداف متعالی در کار و زندگی ، شناخت جایگاه خود نزد خداوند، توانایی استفاده از منابع معنوی در جهت حل مسائل زندگی ، ظرفیت رفتارهای فضیلت مابانه (بخشش ، انفاق ، فروتنی ، و سپاسگذاری )، روحیه خدمتگذاری ، ظرفیت همسوسازی اهداف فردی و سازمانی ، داشتن بصیرت ، درک ، تشخیص و تمیز، وجدان کاری ، تفکر سیستمی (حوزه توجه به ابعاد روحی انسان )، توجه به ارزشهای معنوی ، احساس مثبت داشتن ، توانایی پرسیدن سوالات اساسی و یافتن پاسخ های بنیادین ، برونگرا و جامعه گرا، پایبندی به عهد و پیمان ، اعتدال در همه جنبه های زندگی ، درک مسئوولیت های فردی و اجتماعی .