چکیده:
دولت مدرن پدیدهای تکاملی و تجدیدشونده است و نمیتوان آن را بهطور تکعاملی و تکساحتی ارزیابی کرد، لذا هیچیک از حوزههای متکثر علوم انسانی بهتنهایی و بیکنشگری متقابل با حوزههای دیگر، نمیتواند پیدایش دولت مدرن را بهطور کامل توضیح دهد. روبنای سیاسی دولت در کشورهای مختلف، در وهلة نخست تابعی از ساختار اجتماعی و فرهنگی آن جوامع به مثابة سنگبنای ساختار حکمرانی است، و در مرحلة بعد، بر اندیشة خاص سیاسی، حقوقی، اقتصادی، نظامی و جز آن بنا نهاده شده است. بر این اساس، فقدان آمادگی لازم بافت اجتماعی و فرهنگی برای ایجاد نهاد دولت- ملت، استقرار معیوب انداموارههای اقتدار نظام سیاسی را به دنبال خواهد داشت. خصیصههای جامعهشناختی و فرهنگی مردم هر جامعه در تلفیق با ساختارهای اقتصادی، سیاسی، حقوقی و اجرایی، نقشی مهم در روند تکوین دولت ملی ایفا میکند و تأثیری بسزا دارد. به بیان دیگر، شکل و محتوای نظام حکمرانی در هر کشور با خصلتهای جامعهشناختی و فرهنگی مردم آن کشور و نحوة نگرش تاریخی آنان به مفاهیمی مانند قدرت، حکومت، مبنای مشروعیت و جز آن ارتباط معنادار دارد. در این نوشتار پس از تحلیل مفهومی پدیدة دولت و تشریح روند تکوین و تکامل آن در جامعة ایرانی، تطور و تحول دولت مدرن از منظر بارزترین خصیصههای اجتماعی، مقولههای فرهنگی و مؤلفههای فکری و نظری مردم ایرانزمین بررسی و تجزیهوتحلیل شده است.
خلاصه ماشینی:
بر این مبنا، در پژوهش حاضر با اتخاذ رویکردی توصیفی – تحلیلی ، ضمن بیان روند تکوین و تکامل دولت در جامعـة ایرانـی ، دولـت هـای تکـوین یافتـه از منظـر بـارزترین خصیصه های اجتماعی ، فرهنگی و فکری مردم ایران بررسی و تجزیه وتحلیل خواهند شد.
الف ) روند تکوین پیش از وقوع انقلاب اسلامی ١٣٥٧ هجری شمسی مطالعة ساختار حکومت های مستقر در جامعة ایرانی مبین آن است که نظام حکومـت سـنتی ایـران در آستانة ورود تجدد، از یک سو، بر معجونی از اصول و نگـرشهـای ایـران باسـتان، و از سـوی دیگر، بر انگارههای سیاسی مذهب تشیع استوار بود.
تحقق نیـافتن اهـداف انقـلاب مشـروطه و در نتیجـه ، شکل گیری بستر نظام مطلقه را می توان معلول عواملی تاریخی مانند دخالت های مسـتمر بیگانگـان در امور مجلس ، اشغال ایران توسط نیروهای متفقین در جریان جنگ جهانی اول، تفوق نماینـدگان طبقة زمین دار بر نمایندگان طبقة متوسط و روشنفکر، ناکامی اصلاحات اقتصادی، زوال تـدریجی و انحطاط حکومت مرکزی، وقـوع شـورشهـای قـومی و محلـی از یـک سـو، و نیـز رخـدادهایی ساختاری مانند زوال نظام اجتماعی متعادل قدیم ، تداوم فرهنگ استبداد، نبود اجماع در مقوله هـای فرهنگی ، بی توجهی به نظم ، وجود روحیة قانونگریزی، نبود روحیة همکاری و وفـاق در فرهنـگ عمومی و سیاسی کشور، از سوی دیگر دانست (نقیب زاده، ١٣٨٦، ص٢٠٤-٢٠٣).
نتیجه گیری بررسی تحلیلی مبانی جامعه شناختی و فرهنگی حکومت های استقراریافته در جامعة ایرانـی ، جهـت ارزیابی سیر تکوین پدیدة دولت مدرن، این حقیقت را فراروی محققان قرار می دهد که ایرانزمـین در آستانة ورود مدرنیته ، بر ترکیبی از اصول و نگرشهای ایران باستان و نیـز انگـارههـای سیاسـی مذهب تشیع استوار بوده است .