چکیده:
در این مقاله می کوشیم برخی دلالت های رویکرد اجتماعی ـ فرهنگی برای حوزة آمـوزش زبان را با نگاه به نظریة اخلاق گفتمان بازسازی کنیم . ایدة محـوری مـا بـر ایـن دریافـت استوار است که رویکرد اجتماعی ـ فرهنگی با وجود دستاوردهای بسیاری که برای حـوزة آموزش زبان داشته است ، به دلیل فقدان منابع هنجارین لازم برای تبیین چگـونگی رسـیدن به فهم مشترک و توافق در میان کنش های زبانی ، هنوز نتوانسته است آموزش زبان را واجد بعد اخلاقی و تربیتی درخوری سازد. بر این نکته تاکید می شود که این نقصان را می توان با نگاه به نظریة اخلاق گفتمان جبـران کـرد. سـپس دلالـت هـای ایـن رویکـرد هنجارگـذار اجتماعی ـ فرهنگی در سه حوزة پژوهش ، تدریس و ارزشـیابی آمـوزش زبـان بررسـی و کاویده می شود. در این سه حوزه ، بر وجه اخلاقی آموزش زبان تاکید می شود.
خلاصه ماشینی:
بر پایة نظریة اجتماعی ـفرهنگی ، مطالعة رشد ذهنی انسان ، پیش از هر چیزی مطالعه در این امر است که فرد چگونه میانجی های زبـانی را کـه سرشـتی نمـادین و اجتمـاعی ـ فرهنگـی دارند، درونی می کند و آنها را به جزئی از شخصیت خود تبدیل می سازد.
ازاین رو، اهمیت نظریة گفـت وگومحـور بـاختین ، بـه ماننـد نظریـة اجتمـاعی ـ فرهنگـی ویگوتسکی ، در این است که زبان و عملکرد بالفعل و واقعی آن در بستر زندگی روزمره رخ می دهد، به گونه ای که حتی توانایی های شناختی انسان بـا تأثیرپـذیری از محـیط بیرونـی ذهن برساخته می شود.
در ایـن چشم انداز، کامیابی یا شکست نهایی در یادگیری زبـان دوم ، بـا نـاتوانی یـا مهـارت در کاربرد کدهای زبانی زبان مقصد یکسان نیست ، بلکـه پدیـدار شـدن «خـود گمشـده » و «عاملیتی تازه » به همراه تلاش های آگاهانه و هدف محور فرد برای تبدیل شدن بـه یـک هم بهرگی جوی فعال در فرهنگ جدید، معیار کامیابی و شکست در یـادگیری زبـان دوم است (همان : ١٦٨).
جانسون بر پایة مفهوم «ناحیة تقریبی رشد»١ ویگوتسکی ، معتقد است که در کلاس درس باید برای هر یادگیرنده یک ناحیة تقریبی رشد ایجاد کرد کـه در آن از راه میان کنش های گفت وگومحور نه تنها صداهای گوناگون و ژانرهای متنـوع و متکثـر از آن یادگیرنده شود، بلکه «خود» یادگیرنده و رشد شناختی اش نیز به طور مشـترک برسـاخته شود.