چکیده:
پژوهشهای گوناگونی درباره شناخت نحوۀ رویارویی منتقدان و جریانهای روشنفکری با غرب انجام شده است، اما در این مطالعه تلاش بر این است تا با استفاده از رویکرد تفسیری، گرایشهای ذهنی دانشجویان درباره تمدن غرب را بررسی کنیم. پرسش اساسی که این مقاله در پی پاسخگویی به آن است، این است که دانشجویان مورد مطالعه چگونه تمدن غرب را درک و فهم میکنند و معانی ذهنی برساخته آنها در مورد تمدن غرب، براساس چه مدل مفهومیای قابلتفسیر است؟ این مقاله که یک پژوهش کیفی است، از رویکرد تفسیرگرایی بهره میگیرد و از مفاهیم نظری برساخت اجتماعی، روابط بیناذهنی، ارتباطات بینفرهنگی، و مفهوم خود و دیگری استفاده کرده است. در این پژوهش با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق، نگرش افراد مورد مطالعه در مورد تمدن غرب استخراج، و سپس، با استفاده از روش تحلیل تماتیک، تحلیل شده است. با توجه به اینکه رویکرد مطالعه، رویکردی استقرایی است، تلاش شده است که بهجای پرسش دربارۀ مفهوم کلی تمدن غرب، از مشارکتکنندگان درباره مظاهر مختلف غرب، سؤال شود و رویکرد هریک از آنها درباره هرکدام از مظاهر تمدن غرب بهصورت جداگانه مشخص شود. درنهایت، پس از کدگذاری باز و استخراج مفاهیم، سه مقولۀ اصلی غربگریزی بخشینگر، غربگزینی بخشینگر، و غربپسندی بخشینگر، استخراج شد که همۀ این مقولهها زیر عنوان مقولۀ محوری نسبیگرایی انتخابی تعریف شدهاند.
خلاصه ماشینی:
پرسش اساسی که این مقاله در پی پاسخگویی به آن است، این است که دانشجویان مورد مطالعه چگونه تمدن غرب را درک و فهم میکنند و معانی ذهنی برساخته آنها در مورد تمدن غرب، براساس چه مدل مفهومیای قابلتفسیر است؟ این مقاله که یک پژوهش کیفی است، از رویکرد تفسیرگرایی بهره میگیرد و از مفاهیم نظری برساخت اجتماعی، روابط بیناذهنی، ارتباطات بینفرهنگی، و مفهوم خود و دیگری استفاده کرده است.
برایناساس، اکنون که بیش از سی سال از انقلاب اسلامی میگذرد و با وجود شرایط مختلف اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی و قرار گرفتن در فرایند جهانیشدن، این پرسش مطرح میشود که آیا سیاستهای مطرحشده، موفق بودهاند یا خیر؟ بیتردید، یکی از شاخصهایی که برای پاسخ به این پرسش، بسیار ضروری است، فهم این نکته است که برداشت ذهنی دانشجویان از تمدن غرب چگونه است.
تمدن، پیوند عمیقی با اخلاق اجتماعی و روابط انسانی و سازمان پیشرفته اجتماعی نیز دارد (عاملی، 1390، 36)؛ بنابراین، معنایی که از تمدن غرب در این مطالعه مورد نظر است، تمام اتفاقهایی است که از حیث فلسفی و زیرساختی پس از رنسانس بهوقوع پیوست و همچنین، آنچه متأثر از آن، بهلحاظ روبنایی و سبک زندگی پس از انقلاب صنعتی در اروپا و آمریکا رخ داد.
این مفهوم نیز در دیدگاههای بخشی از افراد مورد مطالعه، مطرح شده است؛ بهعنوان مثال، محمد، 24ساله و دانشجوی رشته عمران که از طریق مطالعات تخصصی با غرب آشنا شده است، درباره اخلاق غربیها میگوید: «روابط اجتماعی آنها احساس میکنم یک رفتار اخلاقی تعیینشده است که از بابت دوست داشتن نیست.