چکیده:
این تحقیق با در نظر گرفتن اثرات تعدیلی و میانجی به صورت توام، یک درک جامعتر از رابطه گرایش کارآفرینانه و عملکرد ارائه میدهد که نقش میانجی قابلیت بازاریابی و نقش تعدیل کننده منابع بازاریابی را برجسته میکند. بدین منظور دادهها از طریق پرسشنامه از 71 شرکت مستقر در پارک علم و فنآوری استان آذربایجان شرقی جمعآوری شد. نتایج دادههای آماری و مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار SPSS و SmartPLS نشان داد که ابعاد پیشگامی، نوآوری، ریسکپذیری و استقلالطلبی از گرایش کارآفرینانه به صورت مستقیم بر قابلیت بازاریابی و از آن طریق بر عملکرد شرکت تاثیر دارند ولی تاثیر بعد رقابت تهاجمی بر قابلیت بازاریابی و از آن طریق بر عملکرد شرکت تایید نشد. همچنین نتایج نشان داد که متغیر منابع بازاریابی در رابطه غیر مستقیم گرایش کارآفرینانه و عملکرد شرکت از طریق قابلیت بازاریابی، نقش تعدیل کننده دارد به این شکل که تاثیر غیر مستقیم گرایش کارآفرینانه از طریق قابلیت بازاریابی بر عملکرد شرکت در مقادیر بالای مقدار تعدیلی (منابع بازاریابی) قویتر از تاثیر غیر مستقیم آن در مقادیر پایین مقدار تعدیلی (منابع بازاریابی) است. براساس نتایج حاصل از این تحقیق شرکتها میتوانند از طریق گرایش به فعالیتهای کارآفرینانه و با انتخاب استراتژی مناسب و اتخاذ بخشی از منابع خود به منابع بازاریابی به عملکرد برتر دست یابند.
خلاصه ماشینی:
Free Cash Flow, Over-Investment and Corporate Governance in China, Pacific-Basin Finance Journal, 37 (2): 81-108.
(2010), The conditional nature of the value of corporate governance", Journal of Banking & Finance, Vol. 34, No. 2:350-361 Espallier, B.
How corporate social responsibility influences organizational commitment, Journal of Business Ethics, 89(2): 189204 47 منافع احساسي، اجتماعي و عملکردي در حوزه خدمات نوين شرکت هاي صنعتي دکتر ناصر آزاد استاديار گروه مديريت ، واحد تهران جنوب ، دانشگاه آزاد اسلامي، تهران ، ايران ، (نويسنده مسئول ) N_Azad@azad.
بنابراين ، تحقيق حاضر دو سوال را مورد بررسي قرار داده است : ١) آيا حدود منافع اجتماعي، احساسي و عملکردي در حوزه خدمات نوين شرکت هاي صنعتي قابل اعمال هستند؟ ٢) اگر چنين باشد، اين سه متغير چه ارتباطي با رضايتمندي مشتري دارند؟ انجام تحقيق براي بررسي تاثيرات و مشارکت هاي منافع در رضايتمندي مشتريان داراي پتانسيل اشاره به استراتژيهاي موثر در ايجاد رضايت مشتري در هنگام نوآوري در خدمات نوين شرکت هاي صنعتي ميباشد.
بعلاوه ، بررسي منافع احساسي و اجتماعي به تحقيق پرييار (٢٠١٣) اشاره دارد که گواهي مبني بر ارتباط اين موارد با حوزه خدمات نوين شرکت هاي صنعتي ارائه مي کند.
يافته هاي تحقيق به وضوح نشان ميدهند که منافع عملکردي، احساسي، و اجتماعي جدا از هم هستند و هر يک از اين انواع منافع رابطه معني داري با رضايتمندي مشتري در حوزه خدمات شرکتهاي صنعتي دارند.
نتيجه گيري اين تحقيق منافع خدمات جديد شرکتهاي صنعتي را براي تعيين ماهيت مفهوم منافع و بررسي روابط با پيامد رضايت مشتري را مورد مطالعه قرار داده است .