چکیده:
چکیده
پژوهش فعلی با هدف شناسایی نقش منابع انسانی در استقرار موفق هوش تجاری در صنعت نفت ایران با استفاده از روش کیفی انجام گردیده است. روش جمعآوری دادهها بررسی متون و مصاحبه نیمهساختاریافته بود. شاخصهای مطرح شده از مدلهای استقرار هوش تجاری و ادبیات برگرفته شد. روش نمونهگیری، هدفمند و شامل مصاحبه با 10 نفر از مدیران و کارشناسان ارشد ادارات فناوری اطلاعات و ارتباطات شرکتهای تابعه وزارت نفت بود. متون و مصاحبهها توسط نرمافزار MAXQDA با روش استقرایی کدگذاری گردید. تحلیل یافتهها مشتمل بر 10 دسته مربوط به منابع داخلی سازمان و ادراک از نوآوری و استقرار موفق هوش تجاری، براساس کدهای مشترک بین ادبیات تحقیق و نظر متخصصان دستهبندی و ارائه شد. با استفاده از آزمون فریدمن مشخص گردید مهمترین عامل در پذیرش هوش تجاری در صنعت نفت، نقش کارکنان و منابع انسانی است.
Abstract
The present study aims to identify the role of human resources in the successful establishment of business intelligence in the Iranian oil industry using a qualitative method. The data collection method was semi-structured text review and interview. The proposed indicators were taken from business intelligence and literature establishment models. The sampling method was purposeful and included interviews with 10 managers and senior experts of information and communication technology departments of companies affiliated to the Ministry of Petroleum. Texts and interviews coded with MAXQDA software using inductive method. The analysis of the findings consisted of 10 categories related to the organization's internal resources and perception of innovation and successful establishment of business intelligence, based on common codes between the research literature and the opinion of experts. Using Friedman test, it was found that the most important factor in accepting business intelligence in the oil industry was human resources.
خلاصه ماشینی:
این استفاده استراتژیک از هوش تجاری به عنوان محدوده ای است که سازمان ها میتوانند از طریق کسب سیستماتیک ، جمع آوری، تجزیه و تحلیل ، تفسیر و بهره برداری از اطلاعات در حوزه های تجاری خود، برای حمایت از اهداف سازمانی خود، محیط داخلی و خارجی خود را درک کنند.
وو و همکاران (٢٠٠٧) هوش تجاری را به عنوان بخش مدیریتی کسب وکار تعریف میکنند که برای توصیف کاربردها و تکنولوژیهایی برای جمع آوری، آماده کردن دسترسی و تحلیل داده و اطلاعات درباره سازمان به منظور کمک به بهبود تصمیمات استفاده میشود.
در این دسته بندی سیستم های هوش تجاری به عنوان محل های مناسبی، طراحی شده جهت ذخیره سازی اطلاعاتِ با کیفیت ، همراه با ابزارهای کاربرپسندی که دسترسی به موقع ، تحلیل موثر و نمایش بصری اطلاعات و دانش درست را برای کارکنان فراهم میسازد و آنها را قادر به انجام اقدامات و تصمیم گیریهای درست میکند، در نظر گرفته شده اند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) نتایج بررسی اولویت بندی عوامل موثر بر استقرار و پذیرش هوش تجاری در صنعت نفت از دید مدیران و خبرگان وزارت نفت با استفاده از آزمون فریدمن به دست آمده که در جدول ٣ نشان داده شده است .
(٢٠٠٤ ,Swami &Gangadharan ) دو گروه از پیشینیانِ بالقوه استقرار موفقیت هوش تجاری بر اساس ادبیات خاص هوش تجاری با استفاده از سیستم های اطلاعاتی برای هدف این مطالعه تعریف شده اند.
Managing The Implementation of Business Intelligence Systems: A Critical Success Factors Framework, International Journal of Enterprise Information Systems, 4 (3), 2014, 79–94.