چکیده:
پژوهشها نشان میدهد طراحی یادگیری و واکاوی یادگیری در کنار هم باعث همافزایی در بهبود یادگیری میشوند. هرچند در چگونگی این همافزایی اختلاف نظر وجود دارد. در این پژوهش کیفی از روش تحلیل محتوا برای تدوین الگوی تلفیقی طراحی یادگیری سازندهگرا و واکاوی یادگیری استفاده شده است. بدین منظور، 14 نفر از متخصصان موضوعی به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. مبنای انتخاب این تعداد از متخصصان، قاعدة اشباع نظری بود که به معنای کفایت دادة جمعآوری است. اعتبار الگو از طریق نظرسنجی از 20 نفر از متخصصان موضوع انجام گرفت. ابزار جمعآوری دادهها شامل مصاحبه بدون ساختار و پرسشنامه سنجش اعتبار الگو بود. تجزیه و تحلیل دادهها در سه مرحلة کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شد. نتایج تحلیل دادهها منجر به شناسایی مؤلفهها و ارائة الگوی تلفیقی طراحی یادگیری و واکاوی یادگیری مبتنی بر نظریة سازندهگرایی شد. طبق یافته های پژوهش پیشنهاد میشود از الگوی مزبور در کاربست واکاوی یادگیری در محیطهای یادگیری سازندهگرا استفاده شود.
Research shows that learning design and learning analytics together have a synergistic potential to promote learning. However, it is controversial how this synergy works. In this qualitative study, content analysis method was used to develop a constructivist learning design and learning analytics (CLDLA) model. For this purpose, 14 subject experts were selected through purposeful sampling method and were interviewed. The logic for selecting this number of experts was the theoretical saturation rule, which refers to the adequacy of collected data. The validity of the model was assessed by a survey of 20 subject experts. Research tools include an unstructured interview and the Model Validity Assessment Questionnaire. Data analysis was performed in three stages inlcudig open coding, axial coding, and selective coding. The results of data analysis led to the identification of components and the proposition of the CLDLA model. According to the results of this study, it is suggested to use the CLDLA model in the application of learning analytics in constructivist learning environments.
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش کيفي از روش تحليل محتوا براي تدوين الگوي تلفيقي طراحي يادگيري سازنده گرا و واکاوي يادگيري استفاده شده است .
ir مقدمه پژوهش هاي بسياري در زمينۀ طراحي آموزشي/ طراحي يادگيري ١ انجام گرفته است و الگوهاي متنوعي هم ارائه شده است (براي مثال ديک ، کري و کري ٢، ٢٠٠٥؛ اسميت و راگان ٣، ٢٠٠٥؛ مريل ، 4 ٢٠٠٢؛ جاناسون ٥، ١٩٩٩؛ بايبي ٦ و همکاران ، ٢٠٠٦؛ هينچ ٧ و همکاران ، ١٩٩٩)، اما يکي از نقدهاي چالشي به طراحي آموزشي اين است که چقدر اين الگوها توانسته اند، فناوريهاي نوين آموزشي را که روز به روز در حال گسترش هستند، در قالب چارچوب نظري آموزشي تبيين و جاگماري کنند؟ چقدر اين الگوها منطبق بر نياز زمان خود بوده و چقدر توانسته اند از قابليت هاي فناورانه استفاده کنند؟ در حال حاضر، يکي از مباحث بسيار جديد و آينده دار در حيطه فناوري آموزشي، واکاوي يادگيري ٨ است که به معناي اندازه گيري ، جمع آوري ، تحليل و گزارش داده ها دربارة يادگيرنده و محيط يادگيري اش با هدف فهم و بهينه سازي يادگيري است (زيمنس و لانگ ٩، ٢٠١١).
مقوله هاي نهايي براي طراحي يادگيري سازنده گرا {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} در جدول ٣ مشاهده ميکنيم که ١٠ مقولۀ اصلي براي طراحي يادگيري مبتني بر سازنده گرايي شناسايي شده است که عبارت اند از مسئله ، تعامل و مشارکت ، فرايندنگري، فعال سازي، بافت و زمينه ، پشتيباني و تسهيل گيري، دانش و تجربۀ قبلي، ارائه و توصيف ، کاربست و تفسير و ارزيابي.