چکیده:
مقاله حاضر روند شکل گیری کتب درسی بلاغت را در قلمرو فرهنگ اسلامی بررسی می کند. نویسنده کوشیده است نشان دهد دیدگاههای بلاغی عبدالقاهر جرجانی چگونه در کتاب نهایه الایجاز فی درایه الاعجاز امام فخر رازی فصل بندی و تبویب می شود و از آن طریق به مفتاح العلوم سکاکی خوارزمی راه می یابد. شروح و تلخیصات مفتاح العلوم مبنای نگارش کتب درسی بلاغت قرار می گیرد و دهها کتاب و رساله نگاشته می شود.
خلاصه ماشینی:
"فخر رازی در بخش دیگری از مقدمهاش به این ادعا میپردازد که ساختاری که او در نهایةالایجاز به دست داده است برای فهم آرای جرجانی ضروری است، و بدون آن ممکن است اندیشههای طرح شده در دلایلالاعجاز و اسرارالبلاغه در ورای فهم و دسترس متعلمان قرار گیرد.
او با علم صرف آغاز میکند تا شکل کلمات مفرد را بررسی کند؛ سپس متوجه نحو میشود و در آن چگونگی پیوند این کلمات را با یکدیگر توصیف میکند و در پایان به معانی و بیان (کاربرد مجازی) میپردازد که زیر فصول و عناوین آن، روابط متقابل قصد و نیت [گوینده] و عبارت به بحث گذاشته میشود (مفتاحالعلوم، ص 8).
چنان که دیدیم، توجه جرجانی به «معنای معنا» برای ابراز رد و ابطالی دیگر بر استدلالی است که بلاغت را به «لفظ» منسوب میدارد، ولی فخر رازی به تمایز حقیقی مجازی اشاره میکند تا بتواند تقسیمبندیهای جزئیتر بیشتری در اثر خویش بیاورد.
از اینرو، اینکه قزوینی برای آغاز تلخیص از تعریف بلاغت استفاده میکند، معنادار است (تلخیصالمفتاح، ص 22ـ37) بنابراین، او به خواننده یادآوری میکند که شیوههای خاصی که او توصیف میکند (علوم معانی، بیان و بدیع در خدمت تحقیق بلاغت قرار دارند و هدف علمالبلاغةآن است که سخنانی را که در مخاطبان تأثیر میکنند از سخنانی که این ویژگی را ندارند بازشناسد.
او در معرفی دستور (صرف و نحو) توضیح میدهد که این علم به متعلمان میآموزد تا گفتار خویش را با کاربرد هنجارین مطابقت دهند (مفتاحالعلوم، ص 73)، در حالی که در بخش مربوط به معانی و بیان ادعا میکند که این علوم چگونگی مطابقت یک عبارت با موقعیتی خاص را بررسی میکنند (همان، ص 161)."