چکیده:
برنامهریزی استراتژیک, در موفقیت سازمانها در میدان رقابت نقشی کلیدی دارد. این
نوع برنامهریزی که تا کنون غالبا مورد استفاده سازمانهای بزرگ واقع شده است, اگر
بدرستی تدوین شود, به انتخاب استراتژیهایی منجر میشود که در صورت اجرای صحیح و
بموقع, تعالی و پیشتازی سازمان را به ارمغان میآورد.
تحقیق حاضر در نظر دارد تا تفاوتهای موجود بین برنامهریزی استراتژیک در
سازمانهای بزرگ با این نوع برنامهریزی در موسسات کوچک را شناسایی نموده, از طریق
مقایسه تطبیقی مدلهای موجود برنامهریزی استراتژیک برای سازمانهای بزرگ و کوچک,
مدلی مناسب از این نوع برنامهریزی برای موسسات کوچک ارائه کند.
برای شناسایی تفاوتهای برنامهریزی استراتژیک بین سازمانهای کوچک و بزرگ, تعدادی
تفاوت مشخص از مطالعه ادبیات موضوع استخراج شده, از نمونه آماری تحقیق در
این باره پرسش به عمل آمد. در نهایت با گردآوری و تجزیه و تحلیل نظرات آنها,
تفاوتها مورد شناسایی قرار گرفت. برای طراحی مدل مفهومی این تحقیق, 9 مدل
برنامهریزی استراتژیک برای سازمانهای بزرگ و 3 مدل برنامهریزی استراتژیک برای
موسسات کوچک مورد مطالعه تطبیقی قرار گرفت. از این مقایسه تطبیقی, سه عامل به عنوان
وجوه مشترک دوازده مدل بررسی شده شناسایی شد, که این سه شامل ماموریت/ چشمانداز,
عوامل داخلی/ خارجی و استراتژی/ در برنامههای استراتژیک بودند؛ و به عنوان شاکله
اصلی مدل مفهومی جدید قرار گرفتند و یک عامل دیگر با توجه به ویژگی خاص موسسات
کوچک, بینش مدیران ارشد سازمانهای کوچک, به مدل اضافه شد و مدل جدید با چهار عامل
و به صورت شماتیک طراحی شد و مبنای تحقیق حاضر قرار گرفت.
این تحقیق از نظر هدف " کاربردی" و از نظر روش گردآوری دادهها "توصیفی" است و به
خاطر این که شرکتهای کوچک قطعه سازی خودرو را مورد مطالعه قرار داده است, میتوان
آن را مطالعه موردی به حساب آورد. جامعه آماری این تحقیق مدیران شرکتهای کوچک قطعه
سازی خودرو استان تهران بودند که به لحاظ برخورداری از ویژگیهایی مشترک, نمونه
آماری به صورت تصادفی ساده از بین آنها انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادههای مورد
نیاز, علاوه بر دادههای ثانویه از طریق پرسشنامه و مصاحبه حضوری, دادههای اولیه
نیز از نمونه آماری جمعآوری شد. دادههای جمعآوری شده از طریق آزمون Z تجزیه و
تحلیل شد (جامعه نرمال و تعداد نمونه بالای).
نتیجه تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که از نظر نمونه آماری, بین برنامهریزی
استراتژیک در شرکتهای بزرگ با این نوع برنامهریزی در شرکتهای کوچک در موارد
مختلف تفاوت معناداری وجود دارد و مدل ارائه شده در این تحقیق از ابعاد مختلف برای
برنامهریزی استراتژیک شرکتهای کوچک مناسب میباشد.
خلاصه ماشینی:
"9-2-8- بین برنامهریزی استراتژیک در شرکتهای بزرگ با این نوع برنامهریزی در شرکتهای کوچک از نظر نحوه تعیین ماموریت تفاوت معناداری وجود دارد: براساس ادبیات موضوع تحقیق, یکی دیگر از تفاوتهای برنامهریزی استراتژیک سازمانهای بزرگ و کوچک, نحوه ماموریت در فرایند برنامهریزی استراتژیک بود؛ به طوری که برای تعیین ماموریت در فرایند برنامهریزی استراتژیک سازمانهای بزرگ, باید تعداد افراد زیادی درگیر شده, مسایل داخلی و خارجی زیادی مورد بحث و بررسی استراتژیستهای سازمان قرار گیرد؛ در حالی که برای تعیین ماموریت در فرایند برنامهریزی استراتژیک سازمانهای کوچک به تعداد افراد زیاد و بررسیهای زیاد نیازی نیست و این کار معمولا از سوی مدیر ارشد سازمان انجام میشود.
9-2-12- بین برنامهریزی استراتژیک در شرکتهای بزرگ با این نوع برنامهریزی در شرکتهای کوچک از نظر نحوه تعیین استراتژیهای شرکت تفاوت معناداری وجود دارد: براساس ادبیات موضوع تحقیق, یکی دیگر از تفاوتهای بین برنامهریزی استراتژیک سازمانهای بزرگ و کوچک, نحوه تعیین استراتژیهای شرکت در فرایند برنامهریزی استراتژیک بود؛ به طوری که برای تعیین استراتژیهای شرکت در فرایند برنامهریزی استراتژیک سازمانهای بزرگ, باید تعداد افراد زیادی درگیر شده, زمان و هزینه زیادی صرف شده, مسایل داخلی و خارجی زیادی مورد بحث و بررسی استراتژیستهای سازمان قرار گرفته, استراتژیهای تعیین شده از جامعیت لازم برخوردار باشند, در حالی که برای تعیین استراتژیهای شرکت در فرایند برنامهریزی استراتژیک سازمانهای کوچک به این گونه بررسیهای عمیق و طولانی نیازی نیست و کافی است تا با نظر کلی مدیر ارشد سازمان یا مجموعه مدیران, این عوامل مورد بررسی و شناسایی قرار گرفته, استراتژیهای مناسب سازمان تعیین شوند."