خلاصه ماشینی:
"کریستیانو با شنیدن داستان زندگی این زوج برای سارینا نگرانمیشود،تمام غم و درد او را متعلق به خود میداند و تصمیم میگیرد در مقابلخطر از او دفاع کند.
»دوست دارد به کریتیانو نزدیکتر شود،اما چونهیچ عکسالعملی نمیبیند،با ناامیدی به سوی خانهاش میرود کریستیانو که به(به تصویر صفحه مراجعه شود)سندروم خطرزایی دیگران مبتلا شده است،سعی میکند دیگر به خانۀ او نرود،اما حسمیکند که فقط خود را فریب میدهد.
مادر از طرز برخورد کریستیانو با این مسأله بسیار وحشت میکند و چونقدرت تحمل عشق عجیب و غریب او را نسبت به خود ندارد،پنهانی با مرد فرارمیکند و به امریکا میرود و از آنجا خبر ازدواج و زندگی راحتش را به اومیدهد.
این خبر و دور شدن از مادر،سبب بدتر شدن رابطۀ کریستیانو با(به تصویر صفحه مراجعه شود)یکی از نکات قوتکارهای خانم دلدا«دریافت و اخذ محورهای داستانیاز الگوها،رخدادهااعتقادات و رفتارهای فردی و جمعی»بودبه بیان دیگراو یک موضوع«شایع و رایج»رامیگرفت و قصهای حول آنمیپروراند و قصه راگاهی در داستانی قوی و زمانیمتوسط و بعضا ضعیف روایت میکرد«وسوسه»و«الیاس پورتولو»که از کارهای خوب اوو«سرزمین باد»که از داستانهاینهچندان قوی او هستنددقیقا مایههای اجتماعی،تاریخیاقتصادی و فرهنگی بارزی دارندو نشان میدهند که نویسندهبرای انتخاب سوژهو آرایههای قصهاش نه تکنیکهایپیچیده و نخبهگرا بلکه با تکنیک و سبکو زبان شستهورفته پیش میبرد همسرش میشود.
اثبات این امرآنجا مشخص میشود که تنها زمانی حاضر میشود با گیانا عشقبازی کند که ازمحبت مادرانۀ او برای پرستاری خود بهرهمند شده است؛مثل زمانی که سارینا بااندوه همچون بچهای او را در آغوش میگیرد و نوازش میکند."