چکیده:
هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین کیفیت فنآوری اطلاعات و عملکرد شغلی کارکنان با نقش میانجیگری هوش سازمانی در سازمان صنعت، معدن و تجارت خراسان شمالی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. پژوهش از نظر هدف نیز کاربردی بود. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان سازمان صنعت معدن و تجارت خراسان شمالی به تعداد 178 نفر بود. با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبی بر حسب جنسیت، تعداد 121 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. ابزارگردآوری اطلاعات، پرسشنامه استاندارد کیفیت فنآوری اطلاعات، پرسشنامه استاندارد عملکرد شغلی کارکنان پاترسون و پرسشنامه استاندارد هوش سازمانی آلبرشت بود. بعد از تایید روایی پرسشنامهها، ضریب پایایی هر یک از پرسشنامهها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 0/96، 0/86 و 0/89 به دست آمد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با کمک نرمافزارهای 22 SPSS و 8 Lisrel در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. نتایج نشان داد که بین کیفیت فنآوری اطلاعات و عملکرد شغلی کارکنان با نقش میانجیگری هوش سازمانی رابطه معنادار وجود دارد. همچنین، با توجه به آزمون مدل معادلات ساختاری، هوش سازمانی در تاثیرگذاری فنآوری اطلاعات بر عملکرد شغلی دارای نقش میانجی بوده و از سوی دیگر، بین کیفیت فنآوری اطلاعات و عملکرد شغلی کارکنان رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
The main purpose of this study was to investigate the relationship between the quality of information technology and the job performance of employees with the mediator role of organizational intelligence in the organization of Mining and Trade Industry of North Khorasan. The research methodology was descriptive, correlation type. Research was also applied in terms of the goal. The statistical population of this study was the total number of 178 employees of the organization of Mining and Trade industry in North Khorasan. Using Cochran formula and relative stratified random sampling by gender, 121 subjects were considered as samples. Data collection tool was a standard questionnaire of information technology quality, a standard questionnaire for job performance of Paterson employees and Albrecht's standard organizational intelligence questionnaire. After confirming the validity of the questionnaires, the reliability coefficient of each questionnaire was obtained using Cronbach's alpha coefficient equal to 0.96, 0.86 and 0.89, respectively. Data analysis was performed using SPSS 22 and Lisrel 8 software in two sections: descriptive and inferential statistics. The results showed that there is a significant relationship between the quality of information technology and job performance of employees with the mediator role of organizational intelligence. Also, according to the structural equation modeling test, organizational intelligence has a mediator role in influencing information technology on job performance and, on the other hand, there is a direct and significant relationship between the quality of information technology and job performance of employees.
خلاصه ماشینی:
نتایج نشان داد که بین کیفیت فنآوری اطلاعات و عملکرد شغلی کارکنان با نقش میانجیگری هوش سازمانی رابطه معنادار وجود دارد.
هوش سازمانی<FootNote No="55" Text=" Organizational intelligence"/> یکی از مؤلفههایی است که مدیران عصر حاضر بایستی دارا باشند تا با کسب دانش عمیق نسبت به همه عوامل محیطی باعث هوشمندی سازمان گردیده و در نتیجه آن، بهتر بتوانند سازمان تحت هدایت خود را در دنیای متلاطم و رقابتی امروز مدیریت کنند(Erfani & Jafari, 2010, 51).
بررسی مؤلفههای عملکرد شغلی در مطالعات دانشمندان مدیریت نشان داده است که این نوع عملکرد مرهون توسعه خلاقیت سازمانی، توسعه شغلی، بسط هوش سازمانی، استفاده از تکنولوژیهای نوین، تعالی انگیزش کاری نیروی انسانی و ایجاد ارزش و ماهیت اعتماد اجتماعی کارمند در سازمان میباشد (Milyavskaya & Marina, 2011, 121).
با توجه به مبانی نظری، پیشینه و مدل مفهومی پژوهش (شکل 1)، این پژوهش به دنبال آزمون این فرضیهها میباشد: فرضیه اصلی: بین کیفیت فنآوری اطلاعات و عملکرد شغلی با نقش میانجیگری هوش سازمانی کارکنان سازمان صنعت، معدن و تجارت رابطه وجود دارد.
فرضیه اصلی مورد تأیید است و هوش سازمانی در رابطه میان کیفیت فنآوری اطلاعات و عملکرد شغلی کارکنان صنعت، معدن و تجارت خراسان شمالی نقش میانجیگری دارد.
نتایج حاصل از این فرضیه با نتایج حاصل از پژوهش باقری و شیروانی(Bagheri & Shirvani, 2012) که به تحلیل نقش ابعاد هوش سازمانی در افزایش سطح عملکرد کارکنان پرداختند، همسو بود و نشان داده است که از بین مؤلفههای هوش سازمانی، کاربرد دانش، فشار عملکرد و میل به تغییر قادر به پیشبینی معنادار عملکرد هستند.