چکیده:
یکی از متغیرهای اساسی در رفتار سازمانی ،عملکرد شغلی است. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه اخلاق حرفهای با کفایت اجتماعی و عملکرد شغلی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی-همبستگی است که به شیوه نمونهگیری تصادفی طبقهای تعداد 123 نفر از کارکنان سازمان فنی و حرفهای شهر زاهدان در سال 1395 از طریق سه پرسشنامه اخلاق حرفهای گریگوری ، کفایت اجتماعی فلنر و عملکرد شغلی پاترسون مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با کمک نرمافزار SPSS21 استفاده شد. یافتهها نشان داد که اخلاق حرفهای و مولفههای آن، شامل دلبستگی و علاقه به کار، پشتکار و جدیت در کار، روابط سالم و انسانی و روح جمعی و مشارکت در کار، با کفایت اجتماعی رابطه مثبت و معنادار دارند (01/0p <). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که اخلاق حرفهای 6/39 درصد از واریانس کفایت اجتماعی را تببین میکنند که از بین مولفههای اخلاق حرفهای، مولفهی پشتکار و جدیت در کار و روح جمعی و مشارکت در کار،از توان پیشبینی کنندگی بیشتری برخوردار بودهاند (05/0p <). دیگر یافتهها نشان داد که اخلاق حرفهای و مولفههای آن: دلبستگی و علاقه به کار، پشتکار و جدیت در کار، روابط سالم و انسانی و روح جمعی و مشارکت در کار با عملکرد شغلی رابطه مثبت و معنادار دارند (01/0p <). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که اخلاق حرفهای 3/38 درصد از واریانس عملکرد شغلی را تببین میکنند که از بین مولفههای اخلاق حرفهای ،پشتکار و جدیت در کار و علاقه و دلبستگی به کار از توان پیشبینی کنندگی بیشتری برخوردار بودهاند (05/0p<). با توجه به یافتهها میتوان نتیجهگیری کرد که کارکنانی که اخلاق حرفهای بالاتری دارند به همان نسبت نیز از احساس کفایت اجتماعی و عملکرد شغلی بالاتری نیز برخوردارند.
One of the basic variables affecting organizational behavior is job performance. This study was conducted to determine the relationship of professional ethics with social competence and job performance. Research method of the current study was descriptive-correlational and using a stratified random sampling method, among all staff of Zahedan Technical and Vocational Training Organization in 2016, a corpus of 123 people was studied by applying three questionnaires on professional ethics (Gregory, 1990), social competence (Fellner, 1990), and job performance (Paterson, 1970). To analyze the data, a Pearson correlation coefficient and a multiple regression analysis were used via SPSS21. Results showed that professional ethics and its components, including attachment to and interest in work, perseverance and seriousness in work, healthy human relationships at work, and collective spirit and participation in work, were significantly and directly related to social competence (P<0.01). Moreover, results of the regression analysis indicated that professional ethics was able to determine 39.3% of variances in social competence and among all the components of professional ethics, perseverance and seriousness in work and collective spirit and participation in work had the highest predictive powers (P<0.05). Other results demonstrated that professional ethics and its components, i.e. attachment to and interest in work, perseverance and seriousness in work, healthy human relationships at work, and collective spirit and participation in work, were significantly and directly related to job performance (P<0.01). In addition, results of the regression analysis indicated that professional ethics was able to determine 38.1% of variances in job
performance and among all the components of professional ethics, perseverance and seriousness in work and attachment to and interest in work had the highest predictive powers (P<0.05). Given these results, it can be concluded that the more the levels of staff’s professional ethics, the more their social competence and job performance.
خلاصه ماشینی:
يافته ها نشان داد که اخلاق حرفه اي و مولفه هاي آن ، شامل دلبستگي و علاقه به کار، پشتکار و جديت در کار، روابط سالم و انساني و روح جمعي و مشارکت در کار، با کفايت اجتماعي رابطه مثبت و معنادار دارند (٠/٠١> p).
ديگر يافته ها نشان داد که اخلاق حرفه اي و مولفه هاي آن : دلبستگي و علاقه به کار، پشتکار و جديت در کار، روابط سالم و انساني و روح جمعي و مشارکت در کار با عملکرد شغلي رابطه مثبت و معنادار دارند (٠/٠١> p).
بنابراين ميتوان پذيرفت عملکرد شغلي در واقع ميزان بازده اي است که به موجب اشتغال فرد در سازمان اعم از خدماتي و توليدي حاصل ميشود و تحت تأثير دو عامل ؛ 1- gob performance يعني توانايي کارکنان براي انجام وظايف شغلي و نيز وجود انگيزه در آنان ميباشد؛ زيرا افراد اگر توانايي و انگيزه هاي لازم را داشته باشند کارهاي خود را خوب انجام ميدهند(٢٠١٣,Andre, Drenkard& Ela).
يافته ها براي بررسي وضعيت اخلاق حرفه اي، عملکرد شغلي و کفايت اجتماعي کارکنان از آزمون t تک نمونه اي استفاده شد که نتايج آن در جدول ١ گزارش شده است .
يافته اول اين پژوهش نشان داد که کارکنان از نظر اخلاق حرفه اي، کفايت اجتماعي و عملکرد شغلي در وضعيتي بالاتر از متوسط قرار دارند.
يافته دوم اين مطالعه نشان داد بين اخلاق حرفه اي و مولفه هاي آن (دلبستگي و علاقه به کار، پشتکار و جديت در کار، روابط سالم و انساني و روح جمعي و مشارکت در کار) با کفايت اجتماعي کارکنان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.