چکیده:
هدف اصلی پژوهش حاضر پیشبینی عملکرد تحصیلی بر اساس خودکارآمدی تحصیلی» خودنظمدهی
فراشناختی و تفکر انتقادی بود. بدین منظور ۲۹۶ نفر از دانشآموزان مقطع دبیرستان به روش نمونهگیری
تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از سه خردهمقیاس
پرسشنامهی راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (پینتریج و دگروت» ۱۹۹۰) استفاده شد. دادهها با استفاده
از شاخصهای آمار توصیفی» ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه ورود تحلیل
شدند. نتایح پژوهش نشان داد که بین نمره متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی» خودنظمدهی فراشناختی و
تفکر انتقادی با نمره عملکرد تحصیلی رابطة مستقیم و معنادار وجود دارد. همچنین, نتایج تحلیل
رگرسیون نشان داد که متغیرهای مذکور میتوانند درمجموع ۱۹ درصد از واریانس متغیر عملکرد تحصیلی
را تبیین نمایند و خودکارآمدی تحصیلی بهترین پیشبینیکنندة عملکرد تحصیلی میباشد.
خلاصه ماشینی:
شمس و تـابع بردبـار (١٣٩٠) نیـز در پـژوهش خـود بـه منظور تبیـین رابطـه ی جهت گیری هدف و خودکارآمدی تحصیلی با عملکـرد ریاضـی دانـش آمـوزان نـواحی چهارگانه ی شهر شیراز به این نتیجه دست یافتند که خودکارآمدی تحصـیلی پـیش بینـی کننده ی مثبت و معنادار عملکرد ریاضی میباشد.
Leung, & Kember فرضیه ی اول: بین خودکارآمدی تحصیلی، خودنظم دهی فراشناختی و تفکر انتقـادی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
فرضیۀدوم: خودکارآمدی تحصیلی، خودنظم دهـی فراشـناختی و تفکـر انتقـادی در پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان نقش برجسته ای دارند.
فرضیه ی اول: بین خودکارآمدی تحصیلی، خودنظم دهی فراشناختی و تفکر انتقـادی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
ماتریس همبستگی بین متغیرهای پژوهش متغیرها خودکارآمدی تحصیلی خودنظم دهی فراشناختی تفکر انتقادی عملکرد تحصیلی (به تصویر صفحه مراجعه شود.
فرضیه ی دوم: خودکارآمدی تحصیلی، خودنظم دهی فراشناختی و تفکر انتقـادی در پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آمـوزان نقـش دارنـد.
یافته های پژوهش حاضـر نشـان دادند که خودکارآمدی تحصیلی، خودنظم دهی فراشناختی و تفکر انتقـادی بـا عملکـرد تحصیلی دانش آموزان رابطه ی مثبـت و معنـادار دارنـد.
ایـن یافتـه ، حمایـت پژوهشـی فراوانی را به همراه دارد که نشان میدهند خودکارآمدی تحصیلی (دمبو و ایتـون،٢٠٠٠؛ شـومر-ایکیــنس ، ٢٠٠٢؛ پاچــارس ، ١٩٩٦؛ پینتـریج ،٢٠٠٠؛ دگــروت،١٩٩٠؛ پینتــریج و شانک ، ٢٠٠٢؛ ویگفیلد و اکلس ،٢٠٠٠)، خودنظم دهی فراشـناختی (هـوج و همکـاران، ١٩٩٢؛ کهلر، ٢٠٠٢؛ لیشر، ١٩٩٧؛ نایتفلـد و اسـچراو، ٢٠٠٢؛ تایـد و همکـاران، ٢٠٠٣؛ کانو و کاردل-الیور، ٢٠٠٨؛ فان،٢٠١٠) و تفکـر انتقـادی (کـون، ١٩٩٩؛ پینتـریچ ،٢٠٠٠، استوپنسکی و همکاران، ٢٠٠٨) رابطه ی مسـتقیمی بـا عملکـرد تحصـیلی یادگیرنـدگان دارند.
An examination of reflective thinking, learning approaches, and self-efficacy beliefs at the University of the South Pacific: A path analysis.