چکیده:
مقاله حاضر مبتنی است بر پژوهشی مسئله محور حول مسئله نوشتار و سواد دانشگاهی در ایران؛ و بر اساس روش «تحلیل ثانویه» و «مرور نظام مند» انجام شده است. «نظریه تحصلی شناختی» و «نظریه سواد آکادمیک» در زمینه نوشتار دانشگاهی را در اینجا صورت بندی کرده ام و کاستی های رویکرد تحصلی شناختی را شرح داده ام. سپس رویکرد سواد دانشگاهی را به صورت رویکرد کارآمد و بدیل برای ارتقای نوشتار دانشگاهی در ایران معرفی و در انتها نیز راهبردهایی برای بهبود نوشتار دانشگاهی براساس رویکرد سواد دانشگاهی ارائه کرده ام. این مقاله از «مقدمه»، «جمع بندی» و چهار بخش اصلی تشکیل شده است؛ در «مقدمه» اهمیت موضوع و روش شناسی را توضیح داده ام: 1) مسئله نوشتار دانشگاهی در ایران و ویژگی های رویکرد شناختی و نوشتار تحصلی؛ 2) چالش های نوشتار دانشگاهی در ایران با تکیه بر داده های تحقیقاتی و دیدگاه های نظری؛ 3) تبیین چالش های نوشتار دانشگاهی؛ و 4) سواد دانشگاهی به عنوان نظریه ای نو برای فهم پذیرکردن و مواجهه با مسئله نوشتار دانشگاهی. نهایتا در«جمع بندی» دلالت های نظریه سواد دانشگاهی را برای سیاست نوشتار دانشگاهی در ایران معرفی کرده ام.
خلاصه ماشینی:
بر اساس این منطق نوعی نثر و نوشتار دانشگاهی در ایران شکل گرفته است و بر تمام رشتهها بهویژه علوم انسانی و problematization اجتماعی سیطره دارد.
research method scientific method linguistic turn interpretive turn ethnography همچنین در دهههای اخیر محققان «ابعاد بلاغی» نوشتههای حرفهای دانشگاهیان در رشتههای مختلف را توضیح داده و آشکار کردهاند (Bazerman, 1988; Bazerman & Prior, 2004; Selzer, 1993;Geertz, 1983)، اما عملا تاکنون چنین آگاهی انتقادی منجر به تغییرات بنیادی در برنامههای درسی و روشهای آموزش و گفتمان مسلط بر فضای گروههای آموزشی نشده است؛ بهویژه در دانشگاههای ایران این تغییرات بسیار اندک و کند رخ داده است.
د) چالشهای توسعهای تمام تحقیقات موجود نشان میدهند که رشد کمی مقالات علمی پژوهشی نه در زمینۀ توسعۀ مرزهای دانش اثربخشی قابل توجهی داشتهاند و نه در توسعۀ اقتصادی و اجتماعی کشور احسانی در مطالعهای از منظر علمسنجی نشان داده است که علیرغم این که طی سیسال گذشته رتبۀ ایران از نظر کمیت پژوهش و تعداد بروندادهای علمی 70 رتبه ارتقاء پیدا کرده است، اما در اغلب شاخصهای توسعهای تنزل پیدا کردهایم و در مواردی هم که ارتقایی داشتهایم متأثر از پژوهش نبوده است (احسانی، 1396: 635).
نظریۀ سواد دانشگاهی میتواند چالشهای نوشتار academic literacy در آموزش عالی ایران را فهمپذیر و تبیین کند و در عین راهبردهایی برای مواجهه با این چالشها ارائه نماید.
همانطور که دیدیم این تحقیقات اگرچه تا حدودی زمینهها و عوامل مرتبط و سازندۀ چالشهای فرهنگی و اجتماعی دانشگاه و فرایندهای یادگیری و یاددهی را توضیح میدهند اما هیچ یک از آنها نظریه و تحلیلی دربارۀ نوشتار دانشگاهی در ایران ارائه نکردهاند.