چکیده:
فرهنگ ریسک، از موضوعات جدیدی است که پس از وقوع بحرانهای مالی وارد ادبیات مدیریت ریسک شده است. درحالیکه پژوهشهای متعددی در خصوص مدلهای کمّی مدیریت ریسک صورت گرفته، با وجود این، جنبههای رفتاری مدیریت ریسک، که در مفهوم فرهنگ ریسک تجلی مییابد، نیازمند تلاشهای فکری، توسعة تئوریها و انجام پژوهشهای بیشتری است. هدفاصلیاینپژوهش شناسایی ابعاد و مؤلفههای فرهنگ ریسک در راستای دستیابی به مقیاسی برایشناساییوسنجش فرهنگ ریسک است. از سوی دیگر یک گام مهم و حیاتی در هر پژوهشی تصمیمگیری در خصوص مؤلفههای مناسب هر سازه است. نگهداشتن مؤلفههای نامناسب و حذف مؤلفههای با اهمیت جهتگیری مطالعات را گمراه میسازد. در این پژوهش شیوهدلفی فازی به عنوان یکی از فنون تحلیل علمی برای دستیابی به اتفاق نظر میان اعضای پنل برای تعیین مؤلفهها و ابعاد فرهنگ ریسک بکار برده شده است. این روش ابهام، تنوع و تفاوت دیدگاهها را در میان آنها کاهش میدهد و با دادن اطمینان از اینکه آیا دادههای جمعآوری شده از اعتبار لازم برخوردار هستند، کیفیت مؤلفههای انتخاب شده را افزایش میدهد. بدین منظور پرسشنامهای با بهرهگیری از نتایج پژوهشهای پیشین تدوین و برای اعضای پنل که شامل مدیران ریسک نظام بانکی بودند ارسال شد. روش دلفی فازی دراین پژوهش درمجموع در دو دور به انجام رسید. اعضای پنل دلفی در مجموع 56 مؤلفه، 13 بعد فرعی و 4 بعد اصلی را به عنوان ابعاد و مؤلفههای فرهنگ ریسک در صنعت بانکداری تشخیص دادند. 2 مؤلفه نیز به عنوان نتایج ملموس فرهنگ ریسک شناسایی شد.
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش شيوه دلفي فازي به عنوان يکي از فنون تحليل علمي براي دستيابي به اتفاق نظر ميان اعضاي پنل براي تعيين مؤلفه ها و ابعاد فرهنگ ريسک بکار برده شده است .
هرچند که ضرورت وجود مديريت ريسک به طور گسترده اي پذيرفته شده است ، سازمان ها اغلب تاثير جنبه هاي فرهنگي آن را ناچيز ميپندارند و شواهد کمي از فرهنگ ريسک خصوصاً در بخش بانکداري مشاهده ميشود ( & Ariffin ;٢٠١٤ ,Binti Hamzah ٢٠١١ ,kassim).
در اين راستا تلاش هايي از سوي موسسات و محققان بين المللي ( ,Levy ;٢٠١٣ ,McConnell Lamarre, & Twining, 2010; PWC, 2009; IRM, 2012; Tower Watson, 2011; EY, 2014; Deloitte, 2015; FSB, 2014;IIF, 2012; RMA, 2014; ٢٠١٣ ,Schoenfeld ;٢٠١٤ ,Kells ;٢٠١٢ ,Banks ;٢٠١٦ ,VMIA) براي ارائه چارچوب هايي براي فرهنگ ريسک صورت گرفته است که نشان ميدهد، ابعاد و مؤلفه هاي فرهنگ ريسک در زمينه ها و قلمروهاي متفاوت تنوع زيادي دارند، لذا باتوجه به اين که در ايران در اين زمينه پژوهشي صورت نگرفته و با عنايت به تأثير تعيين کنندة زمينه يا بافت ، ضروري مينمايد که در صنعت بانکداري ايران به صورت اختصاصي ابعاد و مؤلفه هاي فرهنگ ريسک شناخته شوند.
جدول ١: مؤلفه هاي فرهنگ ريسک در پژوهش هاي پيشين (رجوع شود به تصویر صفحه) روش دلفي توانايي اتخاذ تصميمات اثربخش در موقعيت هايي که اطلاعات ناکافي وجود دارد منجر به بکارگيري شيوه هاي اتفاق نظر يا اجماع نظير طوفان مغزي، گروه هاي اسمي و تکنيک دلفي شده است (١٠٠٨ :٢٠٠٠ ,McKenna &Hasson, Keeney, ).