چکیده:
فرسودگی تحصیلی باعث ایجاد احساس درماندگی، تحریکپذیری، ناامیدی در دانشجویان و در نتیجه کاهش انگیزه و افت عملکرد و پیشرفت تحصیلی دانشجویان میشود؛ بنابراین، شناسایی عوامل اثرگذار بر فرسودگی تحصیلی دانشجویان در جهت ارائه راهبردها و راهکارهایی برای کاهش آن از اهمیت و ضرورت بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگویی مفهومی برای تبیین عوامل موثر بر فرسودگی تحصیلی در بین دانشجویان نظام آموزش عالی دولتی کشور انجام شد. در این پژوهش از روش کیفی تحلیل محتوا استفاده شد. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش شامل دانشجویان و اساتید دانشگاه های دولتی کشور در سال 1396 بودند، که با روش نمونهگیری گلوله برفی برای مطالعه شناسایی شدند. پس از دو مصاحبه گروهی نیمه ساختار یافته با دانشجویان (21 نفر) و اساتید (10 نفر) و 6 مصاحبه انفرادی با اساتید و 14 مصاحبه انفرادی با دانشجویان نظام آموزش عالی دولتی کشور، شامل 31 استان در سال 1396، اشباع دادها حاصل گردید. دادههای حاصل از بحث و گفتگو با دانشجویان و اساتید مورد مطالعه با استفاده از تحلیل محتوای عرفی کدگذاری و طبقهبندی شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که مولفههای اصلی الگوی مفهومی عوامل موثر بر فرسودگی تحصیلی دانشجویان نظام آموزش عالی دولتی کشور شامل: ناکارآمدی آموزش، عوامل فرهنگی، تقلب علمی، اقتصادمحور شدن آموزش، مشکلات خانوادگی، ضعف علمی و رفتاری اساتید، مشکلات زیرساختی، عامل حمایتی- انگیزشی و ویژگیهای شخصیتی بودند. نتایج این مطالعه دستاوردهای مناسبی برای کمک به سیاستگذارن، برنامهریزان و آموزشگران نظام آموزش عالی کشور در جهت کاهش فرسودگی تحصیلی در بین دانشجویان به همراه دارد.
خلاصه ماشینی:
نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که مؤلفه های اصلی الگوی مفهومی عوامل مؤثر بر فرسودگی تحصیلی دانشجویان نظام آموزش عالی دولتی کشور شامل : ناکارآمدی آموزش ، عوامل فرهنگی، تقلب علمی، اقتصادمحور شدن آموزش ، مشکلات خانوادگی، ضعف علمی و رفتاری اساتید، مشکلات زیرساختی، عامل حمایتی- انگیزشی و ویژگیهای شخصیتی بودند.
فرسودگی تحصیلی باعث کاهش کیفیت زندگی، عملکرد و پیشرفت تحصیلی، تعهد دانشجویان به انجام امور آموزشی، علاقه به ادامه تحصیل و مشارکت علمی پایین در حین تحصیل و بعد از تحصیل میشود (تکای و همکاران ٤، ٢٠٠٩؛ نیومانن و همکاران ، 5 ١٩٩٠)؛ به طورکلی وجود فرسودگی تحصیلی تأثیر منفی بر یادگیری و افزایش کارآمدی در یادگیری دارد که این امر مانع دستیابی به رسالت ها و اهداف آموزشی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی میشود (صیف ، ١٣٩٦).
اقتصادمحور شدن آموزش : اقتصادمحور شدن آموزش از دیدگاه دانشجویان و اعضای هیأت علمی موردمطالعه به مواردی نظیر توسعه کمی و نامتوازن و برجسته شدن بعد اقتصادی و مالی جذب و پذیرش دانشجو در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی (تجاری شدن آموزش عالی) اشاره داشت ، در این راستا، میتوان به نقل قول های از پاسخگویان با عنوان زیر اشاره نمود: «برجسته شدن ابعاد مالی و اقتصادی دانشگاه و پذیرش دانشجو تأثیر زیادی در بیرغبتی دانشجویانی که با تلاش و پشتکار وارد دانشگاه شده اند و درنتیجه فرسودگی تحصیلی در بین آن ها افزایش یافته است » و «الآن دانشگاه ها فقط برای افزایش درآمد در جهت پذیرش دانشجو اقدام میکند و هیچ توجهی به بحث کیفیت نمیکنند».