چکیده:
هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسهای ارتباط اجتماع یادگیری با دستاوردهای یادگیری دانشجویان تحصیلات تکمیلی در بستر الکترونیکی بود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از منظر نحوۀ گردآوری دادهها کمی از نوع توصیفی-تحلیلی و جامعۀ آماری این پژوهش شامل 600 دانشجویان کارشناسی ارشد موسسه آموزش عالی مهر البرز و دانشگاه تهران در 3 رشتۀ تحصیلی مشترک بوده است که با روش نمونه گیری تصادفی وبا استفاده از فرمول کوکران تعداد 346 نفر به عنوان نمونه، انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه استاندارد مدل جامعۀ تحقیقاتی گریسون و همکاران (Garrison et al,.2000) که شامل 34 سؤال است. روایی پرسشنامه بر اساس روایی محتوا و با استفاده از نظر خبرگان و پایایی آن بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به مقدار 0.83 برآورد شد و در نهایت اطلاعات گردآوری شده با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی (روش همبستگی پیرسون) و با به کارگیری نرمافزار spss تحلیل شد. نتایج تحلیل دادهها نشان داد که در ابعاد حضور شناختی و حضور اجتماعی، دانشجویان موسسۀ آموزش عالی مهر البرز در مقایسه با دانشگاه تهران در سطح بالاتری قرار دارند و اما در بعد حضور یاددهی تفاوتی بین این دو گروه مشاهده نشد و از سوی دیگر بین حضور شناختی، اجتماعی و یاددهی با میزان تحقق دستاوردهای یادگیری دانشجویان در موسسۀ آموزش عالی مهرالبرز رابطۀ مثبت و معناداری وجود داشته و این در حالی است که در دانشگاه تهران از بین مؤلفههای اجتماع یادگیری، تنها مؤلفۀ حضور یاددهی با میزان تحقق دستاوردهای یادگیری دانشجویان رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد و این تفاوت میتواند در نتیجه استفاده از دو مدل آموزشی متفاوت در نهادهای مذکور باشد.
This study aimed the relationship between the community of inquiry and the outcomes of learning among students in an e-learning setting, and the statistical population of this study included students of MehrAlborz Higher Education Institute and the University of Tehran in 3 fields of study. The data were collected online through the Survey of Garrison et al., 2000 and then analyzed with descriptive and inferential statistics. Also, to evaluate the achievement of students' learning outcomes, the weighted average of their first two semesters was considered as a criterion. The validity of the questionnaire was estimated based on the validity of the content, and its reliability was based on Cronbach's alpha coefficient of 0.83. The results of data analysis showed that in terms of cognitive presence and social presence, students of MehrAlborz Higher Education Institute are at a higher level compared to the University of Tehran, but no difference was observed between the two groups in terms of teaching attendance. On the other hand, there is a positive and significant relationship between cognitive, social, and teaching presence with the students' learning outcomes at the Mehralborz Higher Education Institute. Finally, cognitive, presence has the highest correlation with the students' learning outcomes.
خلاصه ماشینی:
نتـايج تحليل دادهها نشان داد که در ابعاد حضـور شـناختي و حضـور اجتمـاعي ، دانشـجويان موسسـۀ آمـوزش عـالي مهـر البـرز در مقايسه با دانشگاه تهران در سطح بالاتري قرار دارند و اما در بعد حضور ياددهي تفاوتي بين اين دو گـروه مشـاهده نشـد و از سوي ديگر بين حضور شناختي ، اجتماعي و ياددهي با ميزان تحقـق دسـتاوردهاي يـادگيري دانشـجويان در موسسـۀ آمـوزش عالي مهرالبرز رابطۀ مثبت و معناداري وجود داشته و اين در حـالي اسـت کـه در دانشـگاه تهـران از بـين مؤلفـه هـاي اجتمـاع يـــادگيري، تنهـــا مؤلفـــۀ حضـــور يـــاددهي بـــا ميـــزان تحقـــق دســـتاوردهاي يـــادگيري دانشـــجويان رابطـــۀ مثبـــت و معناداري وجود دارد و اين تفاوت مي تواند در نتيجه استفاده از دو مدل آموزشي متفاوت در نهادهاي مذکور باشد.
اگرچـه يـادگيري الکترونيکـي در شـرايط مطلـوب منجـر بـه ارتقـاء پيامدهاي آموزشي مي گردد با اين حال، چالش ها و موانع جدي در مسير تحقق کامل پتانسـيل هـاي آن وجود دارد که از آن جمله مي توان به مواردي ازجمله : فقدان ارتباط فرا گيران با مدرسان خـود در محيط هاي يادگيري، به کارگيري نشانه هاي کلامي همچون زبان بدن و انعطاف صدا ( Abbasi ٢٠١٨ ,Shams &Kasane )؛ عدم توسعه مهارت هاي گفتمـان بـين يادگيرنـدگان (& Ahmadi ٢٠١٤ ,Ahmadi) و انزواي اجتماعي فرا گيـران بـه دليـل فقـدان تعـاملات حضـوري و رودررو بـا همکلاسي ها (٢٠١٩,Srivastava) اشاره کرد که منجر به ياس و نااميدي دانشـجويان، نارضـايتي، کاهش مشارکت و تمرکز برخي از دانشجويان مي شود لذا توجه به چالش هاي مذکور وارزشـيابي مداوم کيفيت آموزشهاي الکترونيک در دانشگاهها مي تواند ضمن کمک به توسعه آموزش عالي زمينه بهبود کيفيت يادگيري مهارتهـاي اساسـي شـغلي و بنيـادي زنـدگي را بـراي يادگيرنـدگان فـراهم سـازد و عـدم توجـه بـه عوامـل موفقيـت آميـز پيـادهسـازي يـادگيري الکترونيکـي موجـب ازدست رفتن سرمايه ها خواهد شد.