چکیده:
هدف از این پژوهش، ارایه مدلی برای مدیریت شبکه اجتماعی آموزشگاهی است. روش پژوهش حاضر، از حیث هدف از نوع کاربردی، از حیث روش اجرا به صورت توصیفی- همبستگی (علی غیرآزمایشی) و از نظر زمان، مقطعی است. جامعه آماری 480 نفر کارشناس ارشد حوزه وزارتی آموزش و پرورش در سال 1394 است. نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 205 نفر محاسبه شد که به صورت تصادفی انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات با پرسشنامه محقق ساخته 67 سوالی انجام شد. روایی پرسشنامه بر اساس نظر خبرگان دانشگاهها بعد از انجام آزمونهای آماری تی تست و ضریب همبستگی تایید شد. روش تحلیل عاملی مولفههای اصلی، روایی سازه پرسشنامه را تایید کرد. پایایی پرسشنامه نیز با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (854/0=α) مورد تایید قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی گروههای مستقل و تحلیل عاملی استفاده شد. مدل نهایی با روش معادلات ساختاری روش بیشینه درستنمایی از نرمافزار AMOS استخراج شد. یافتهها نشان داد که ضرایب استاندارد بین متغیرهای مکنون مدل مدیریتی با متغیرهای مشهود سازه شبکه اجتماعی 0/85 و متغیرهای مشهود سازه یادگیری 0/87 نشانگر اهمیت بسیار بالای این متغیرها در شکلگیری مدل و ضریب استاندارد بین متغیرهای مکنون مدل با متغیرهای مشهود سازه مدیریت 0/40 نشانگر اهمیت قابل قبول این متغیرهاست. این ضرایب با سطح اطمینان 0/001>P معنادار است. شاخصهای برازش مدل نشان داد که همه شاخص ها در دامنه مطلوب قرار دارند. بنابراین، مدل مفروض با دادههای تجربی برازش داشته و مدل تحقیق تایید شد.
The purpose of this study is to represent a model for managing the educational social network. The methodology of this research is applied in terms of purpose, is descriptive-correlational (non-experimental) in terms of procedure, and is cross-sectional in terms of time. The statistical population consists of 480 senior masters from Ministry of Education in 2015. The statistical sample was calculated 205 people using Cochran Formula and selected through random sampling method. Data collection was done by the researcher-made questionnaire comprising 67 questions. The validity of the questionnaire was confirmed by the university elites point of view after the t test and correlation coefficient were applied. The factor analysis method of the main components confirmed the construct validity of the questionnaire. The reliability of the questionnaire was also confirmed by calculating the Cronbach's alpha coefficient (α=0.854). To analyze the data, descriptive and inferential statistics including Pearson correlation coefficient, independent t test and factor analysis were used. The final model was extracted from the AMOS software using structural equations of maximum likelihood method. The results showed that the standard coefficients between the hidden variables of the management model and the obvious variables of the social network structure is 0.85 and the obvious variables of the learning construct is 0.87 which showed high importance of these variables in the formation of the model and the standard coefficient between the variables of the model and the evident structural variables management is 0.40 which indicates the acceptability of these variables. These coefficients are significant with a confidence level of P<0.001. The fitting component of the model depicted that all indicators are in the desired domain. Therefore, the hypothesized model is fitted with empirical data, and the research model is thus confirmed.
کلیدواژهها [English]
خلاصه ماشینی:
این تحقیق در صدد است با بهرهگیری از ادبیات چند حوزه دانش شامل مدیریت، جامعهشناسی، فنآوری اطلاعات و جامعه شناسی، مدلی را برای مدیریت شبکههای اجتماعی آموزشگاهی ارایه دهد.
آیا مدل کلی تحقیق که در آن شبکه اجتماعی آموزشگاهی از سه حوزه شبکه اجتماعی، حوزه یادگیری و حوزه مدیریت تشکیل شده است با دادههای تجربی تحقیق برازش دارد؟ روش با توجه به ماهیت تحقیق، روش پژوهش حاضر، از حیث هدف از نوع کاربردی، از حیث روش اجرا به صورت توصیفی- همبستگی (علی غیرآزمایشی) و از نظر زمان انجام پژوهش، مقطعی است.
همچنین، این نتایج با یافتههای راینکو و ساندروال (Rincón & Sandoval, 2014) که استفاده از اطلاعات و فنآوری ارتباطات از قبیل شبکههای اجتماعی را در تغییر در روش تدریس، تعلیم و شیوه آموزش مؤثر میداند، همسو است.
در ضمن نتایج تحقیقات پانچوراست و مارش (Panchurust & Mars, 2011)، هانتر (Hunter, 2012)، گان (Guan, 2012) و لب (Lab, 2011) در مؤلفههای یادگیری الکترونیکی علیالخصوص اشتراکگذاری و ایجاد برنامههای آموزشی مشترک در زندگی دوم<FootNote No="51" Text=" زندگی دوم به سبک زندگی در عصر ارتباطات که بسیاری از امور روزمره انسان در فضای مجازی با بهرهگیری از فنآوریهای اطلاعات انجام میگیرد، اطلاق میشود.
, 2011)، رادمنش (Radmanesh, 2013)، طباطبائیان، بامداد صوفی، تقوا و اسدی فرد (Tabatabian, Bamdad Sufi, Taghva & Asadifard, 2011)، الوانی (Alwani, 2011) در مورد مؤلفه سازمانهای بی مرز، قلیزاده(Qolizadeh, 2011)، فریدوند نعمتآباد و محمدی امین (Faridvand Nemat Abad & Mohammadi Amin, 2013) در مورد مؤلفه فرآیندها، رمضان و حسنزاده (Ramadhan & Hassanzadeh, 2010)، رضوی (Razavi, 2013) و طاهرپور، رجائیانپور و جمشیدیان(Taherpour, Rajaeipour & Jamshidian, 2009) در مورد ساختار سازمانی، همخوانی دارد.