چکیده:
پژوهش حاضر تعامل خوداثربخشی با دو شیوة آموزشی در واکنش به تاثیر ارزشیابی آموزش و عملکرد پس از آموزش را مورد بررسی قرار داد. 150 نفر از کارکنان یک شرکت صنعتی به طور تصادفی در سه ، گروه، هر گروه شامل 50 نفر گمارده شدند و تحت تاثیر دو نوع مداخله به ترتیب گروه آزمایشی 1 گروه آزمایشی با تشویق به انجام خطا و گروه آزمایشی 2، گروه آزمایشی با اجتناب از خطا و گروه شمارة 3، گروه کنترل قرار گرفتند. سپس شرکتکنندگان به ابزارهای پژوهش که عبارت بودند از مقیاس خوداثربخشی کوزلوسکی و همکاران ( 2001 ) و مقیاس های ارزشیابی آموزشی شامل دو زیر مقیاس واکنش به آموزش و عملکرد پس از آموزش پاسخ دادند. تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره و رگرسیون های تعدیلی نشان داد که عملکرد و واکنش شرکت کنندگان به دورة آموزشی در سه گروه در افراد با خوداثربخشی بالا از افراد با خوداثربخشی پایین بالاتر است و خوداثربخشی با دو شیوة آموزشی در ارزشیابی آموزش تعامل میکنند. بر مبنای یافته های این پژوهش توصیه هایی در جهت انتخاب کارکنان برای آموزش مبتنی بر شایستگی و مثلا بر اهمیت شیوة آموزشی تشویق به خطا ارائه شده است .همچنین تلویحاتی برای مدیران و پژوهشگران بعدی در جهت اثربخشی بیشتر و نیز جو سازمانی مناسب عرضه شده است.
خلاصه ماشینی:
تحليل داده ها با استفاده از تحليل واريانس چند متغيره و رگرسيون هاي تعديلي نشان داد که عملکرد و واکنش شرکت کنندگان به دورة آموزشي در سه گروه در افراد با خوداثربخشي بالا از افراد با خوداثربخشي پايين بالاتر است و خوداثربخشي با دو شيوة آموزشي در ارزشيابي آموزش تعامل مي کنند.
بر مبناي يافته هاي اين پژوهش توصيه هايي در جهت انتخاب کارکنان براي آموزش مبتني بر شايستگي و مثلا بر اهميت شيوة آموزشي تشويق به خطاارائه شده است .
سومين سطح ارزشيابي آموزش عبارت است از تعيين اين امر که آيا اطلاعات و مهارت هاي آموخته شده در طي دورة آموزش در محيط سازمان به کار بس ته شده اند و تغيير محسوس و معني داري در رفتار افراد شرکت کننده در دوره ها به وجودآمده است ؟ اگرچه کرک پاتريک (١٩٩٦) از واژة «رفتار» براي اين سطح استفاده مي کند بدين معناست که آنچه درطي دورة آموزشي يادگرفته مي شود، بايد در عمل به کار گرفته شود(فتحي و ديبا،١٣٨٤).
يافته ها براي بررسي اثر تعاملي بين خوداثربخشي با دو نوع مداخل ۀ آموزشي و گروه کنترل تحليل رگرسيون تعديلي انجام گرفته است که مداخله هاي آموزشي به صورت تصنعي در تحليل وارد شده اند.
به عبارت ديگر برنامه هاي آموزشي که در آن تشويق به خطا وجود دارد منجر به واکنش و عملکرد بالاتري از سوي افراد با خوداثربخشي بالاتر مي شود.
Error training: An examination of met cognition, emotion control, intrinsic motivation, and knowledge as mediators of performance effects.