چکیده:
هدف از این پژوهش بررسی میزان انطباق محتوای کتاب روانشناسی سال سوم متوسطه با نیازهای مادی و معنوی دانشآموزان شهرستان شهرکرد در سال 1391 بود. این پژوهش از نوع کاربردی و با روش تحقیق زمینهیابی انجام شده است. جامعههای هدف شامل کلیه دانشآموزان سال سوم متوسطه رشته علوم انسانی به تعداد 255 نفر و دبیران روانشناسی به تعداد 6 نفر از شهرستان شهرکرد بودند که با توجه به حجم محدود آنها، کل جامعه به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تمام شماری مطالعه شد. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه محقق ساخته بود که پس از تعیین روایی و پایایی مورداستفاده قرار گرفت. جهت تجزیهوتحلیل دادهها، از آزمونهای مجذور کای و تی مستقل استفاده شد. یافتهها نشان داد که تفاوت معناداری ازنظر انطباق میان محتوای کتاب روانشناسی و نیازهای مادی و معنوی دانشآموزان، وجود دارد. اکثر دانشآموزان معتقدند که میزان انطباق محتوای کتاب روانشناسی سوم متوسطه با نیازهای مادی در حد متوسط و با نیازهای معنوی و کل نیازهای آنان در حد زیاد بوده است. افزون بر آن، مقایسه میانگینها نشان داد که بین دیدگاه دانشآموزان دختر و پسر در مورد میزان انطباق محتوای کتاب روانشناسی سوم متوسطه با نیازهای آنان تفاوت معنادار وجود دارد. دانشآموزان دختر ارزیابی بهتری در مقایسه با دانشآموزان پسر داشتند. همچنین بین دیدگاه دانشآموزان با دبیران در مورد میزان انطباق محتوای کتاب روانشناسی با نیازهای دانشآموزان نیز تفاوت معناداری مشاهده شد که دانشآموزان ارزیابی بهتری در مقایسه با دبیران داشتند.
خلاصه ماشینی:
بر اساس ديدگاه هاي فلسفي، اجتماعي، روان شناختي و نيز بر اساس نظر متخصصان و صاحب نظران برنامه درسي، در انتخاب محتوا بايد به معيارهاي اهميت ، سودمندي، اعتبار، امکان پذيري ، قابليت يادگيري، نياز و علاقه دانش آموزان ، انعطاف پذيري ، توجه به ساختار دانش ، خودکفايي و پايه بودن براي يادگيري مستمر و آموزش هاي بعدي توجه شود و نيز به ارتباط بازندگي و تجربيات روزمره و مسائل روز، ايجاد فرصت براي فعاليت و مهارت هاي چندگانه ، تناسب با نيازها و موضوعات مهم جامعه ، تناسب با پيشرفت هاي علمي و فن آوري و کمک به رشد همه جانبه ي فرد به عنوان معيارهاي مهم در انتخاب محتوا دقت کافي مبذول داشت ازجمله (لوي، ١٣٨٨، ملکي، ١٣٨٩، ارنشتاين و هانکينز٢٠٠٤،٢، آيزنر٣، ٢٠٠٢، موسي پور، ١٣٩٠، ميزابيگي، ١٣٨٩، ميرلوحي، ١٣٨٦، پندي٤، ٢٠٠٦، کاردان ، ١٣٨٢، آقايي فيشاني، ١٣٨٦، ستار، ١٣٨٥، جرانسون ٥، ٢٠٠٦، گمبل و گمبل ٦، ١٩٨٣، قورچيان ، ١٣٧٤ و سيلور و ديگران ، ١٣٨٠).
با توجه به آنچه بيان شده است هدف از اين پژوهش بررسي ميزان انطباق محتواي کتاب روان شناسي سال سوم متوسطه با نيازهاي مادي و معنوي دانش آموزان بود.
يکي از يافته هاي اين پژوهش ميزان انطباق محتواي کتاب روان شناسي سال سوم متوسطه با نيازهاي اجتماعي دانش آموزان در حد زياد بود که با تحقيقات کيامنش (١٣٧٠) و حريزاوي (١٣٧٥) همسو و با تحقيقات غلام حسيني (١٣٦٩) و اميري (١٣٨٤) ناهمسو است .