چکیده:
این پژوهش با هدف شناسایی شایستگیهای حرفهای کارکنان دانشگاه فردوسی مشهد با استفاده از رویکرد تحقیق آمیخته اکتشافی انجام شده است. روش پژوهش در بخش کیفی مطالعه موردی و در بخش کمی روش توصیفی-تحلیلی بوده است. در بخش کیفی پژوهش، با تحلیل محتوای اسناد مصوب دانشگاه (از جمله کتابچه طبقهبندی و ارزشیابی مشاغل دانشگاه و نیز سند راهبردی دانشگاه)، شایستگیهای مورد انتظار از کارکنان شناسایی گردید. سپس با مراجعه به سرپرستان کارکنان، لیست شایستگیهای شناسایی شده تکمیل و اصلاح گردید. در بخش کمی پژوهش با استفاده از ابزار پرسشنامه میزان اهمیت شایستگیهای شناساییشده در مسیر شغلی کارکنان با نظرسنجی از آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بخش کیفی پژوهش نشان داد که شایستگیهای شناسایی شده برای کارکنان دانشگاه را میتوان در قالب پنج دسته از شایستگیهای محوری دستهبندی نمود که عبارتند از: شایستگیهای فردی، میانفردی، ادراکی، سازمانی و فنی. نتایج بخش کمی پژوهش نیز نشان داد که از دیدگاه کارکنان، شایستگیهای فردی بیشترین اهمیت را در مسیر شغلی آنها دارند و در مراتب بعدی شایستگیهای سازمانی، ادراکی، فنی و میانفردی قرار دارند.
The purpose of this study was to identify the professional competencies of the staff of Ferdowsi University of Mashhad using an exploratory mixed research approach. The research method used in the qualitative part of the case study and in the quantitative part was descriptive-analytical. In the qualitative part of the study, the expected competencies of staff were identified by analyzing the content of university approved documents (including university job classification and evaluation booklet as well as the university strategic document). Then the list of identified competencies was completed and modified by referring to the staff supervisors. In the quantitative part of the research, the importance of the competencies identified in the career path of the staff was assessed by means of a questionnaire. The results of the qualitative part of the study showed that the competencies identified for the university staff can be classified into five categories of self-centered competencies: personal, interpersonal, perceptual, organizational and technical. The results of the quantitative part of the research also showed that from the perspective of employees, personal competencies are most important in their career path and in the next level are organizational, perceptual, technical and interpersonal competencies.
خلاصه ماشینی:
در بخش کمي جامعه آماري پژوهش شامل کارکنان شاغل در دانشکده هاي مختلف دانشگاه فردوسي مشهد بودند که ١٩٠ نفر با استفاده از روش نمونه گيري طبقه اي مرحله اي انتخاب شدند با استفاده از ابزار پرسشنامه ميزان اهميت شايستگيهاي شناساييشده در مسير شغلي کارکنان با نظرسنجي از آنها مورد ارزيابي قرار گرفت که سؤالات پرسشنامه بر مبناي نظريه شايستگي طراحي شد که داراي ٣٨ سؤال بود جامعه هدف آن کارکنان مؤسسات دولتي بود و روايي آن با استفاده از روش دلفي و نظر صاحب نظران محاسبه شد و پايايي آن نيز با استفاده از روش آلغاي کرونباخ (٠/٨٩) محاسبه شد به منظور تحليل داده هاي گردآوري شده دربخش کيفي پژوهش نيز ازروش کدگذاري در ومرحله کدگذاري باز ومحوري استفاده شده است .
با توجه به تعريف جامعه بين المللي بهبود عملکرد (ISPI)١ مجموعه دانش ، مهارت ، و نگرش هايي که کارکنان را قادر ميسازد به صورتي اثربخش فعاليت هاي مربوط به شغل و يا عملکرد شغلي را بر اساس استانداردهاي مورد انتظار انجام دهند، شايستگي ناميده ميشود (ديانتي و عرفاني، ١٣٨٨، ص ١٥) و فردي شايستگي حرفه اي دارد که از دانش ، مهارت ، و توانايي لازم براي انجام شغل برخوردار بوده و بتواند مسائل و وظايف شغل را به طور مستقل و انعطاف پذير انجام دهد و توان و تمايل به برنامه ريزي براي آينده در حوزه کاري خود و در داخل ساختار کار سازماني را داشته باشد.
Developing competency models to promote integrated human resource practices.