چکیده:
هدف: با وجود اهمیت پرداخت همراه، تحقیقات در این حوزه هنوز در ابتدای راه است. هدف از مطالعة حاضر ارائۀ چارچوبی جهت استقرار سیستم پرداخت همراه در ایران با رویکرد رفتاری است.
روش: در این پژوهش با اتخاذ روش پژوهش کیفی نظریة دادهبنیاد (رویکرد نظاممند) تلاش شد به طراحی چنین چارچوبی پرداخته شود. جهت گردآوری دادهها، با نوزده نفر از خبرگان فعال در شرکت همراه اول در سطح شهر تهران مصاحبه صورت گرفت. تحلیل دادهها مطابق با رویة نظریة دادهبنیاد طی سه مرحله کدگذاری باز و محوری و انتخابی انجام یافت.
یافته ها: نتایج این مطالعه، علاوه بر شناسایی ذینفعان سیستم پرداخت، مفهوم روشنتری از آن ارائه و جنبههای مختلف راهبردی برای استقرار آن را توصیف میکند. این مطالعه همچنین کارکردها و به تبع آن پیامدهای استقرار سیستم پرداخت همراه را در زمینة محیطی کلان آن مشخص و بسترسازی فرهنگی، ارتقای تجربة کاربری، بهبود مدلهای درآمدی (کارمزدها)، و شخصیسازی سرویسها را برای تقویت چارچوب استقرار پیشنهاد میکند.
نتیجه گیری: این یافتهها به طور کلی ابزاری به دست پژوهشگران میدهد که بتوانند بر اساس آن مدلهای جزئیتر و مشخصتر را در یک چارچوب کلان و کلنگر بررسی کنند. علاوه بر این، فعالان در بازار کسبوکار را قادر میسازد گامهای متنوع را برای استقرار چنین سیستمهایی در زمینة خاص خود بررسی کنند و پیامدهای محتمل از آن را تخمین بزنند.
Despite the significance of mobile payments, research in this domain is still in its early stages. The objective of this study is to develop a framework for implementing mobile payment in Iran, using a behavioral approach. This qualitative research employed grounded theory methodology. Data was collected through interviews with 19 experts from the first mobile company in Tehran. The validity and reliability of the data collection tool (interview protocol) were assessed using formal and content validity approaches, as well as inter-coder agreement evaluation. Data analysis followed the procedures of grounded theory, including open, axial, and selective coding stages. The study results not only identify the stakeholders of the payment system but also provide a clearer conceptualization and outline various strategic aspects for its establishment. Moreover, the study identifies functions and subsequent consequences of implementing a mobile payment system within the macro environment, suggesting activities such as cultural context development, enhancing user experience, improving revenue models (fees), and personalizing services to strengthen the deployment framework. Overall, these findings offer researchers a basis for investigating more detailed and specific models within a macro and dispersed framework. Furthermore, it enables market participants to consider the diverse steps involved in establishing such systems in their respective fields and estimate potential outcomes.
خلاصه ماشینی:
با ظهور پرداخت همراه به منزلۀ یکی از توسعه های مهم فناوری نوآوریهای بسیاری در این حوزه پدید آمده است (٢٠١٩ ,Walter &Meyll ).
از آنجا که رشد دارندگان گوشی موبایل بیشتر از دارندگان حساب بانکی است و همچنین افزایش پیچیدگیهای رفتار و نیاز مصرف کننده از یک طرف و هزینه بر بودن روش های سنتی از طرف دیگر باعث شده شرکت ها به سمت استفاده از تکنولوژی پرداخت همراه روی بیاورند (٨٣ :٢٠١٦ ,Yadav &Madan ) جهت گیری به سمت پرداخت های همراه و رابط های برنامه نویسی نرم افزار (APIها) و همچنین تغییر رویکرد صنعت بانکداری و پرداخت به سمت کاستن هر چه بیشتر از هزینه ها زمینه را برای ظهور شیوه های جدید پرداخت فراهم کرده است .
در کنار وجود این فرصت بالقوه ، در ایران ، با وجود مزایای یادشده و آمادگی پذیرش کاربر نهایی برای استفاده از پرداخت موبایلی در تراکنش های مالی، همچنان مشکلات استقرار و بهره برداری از سیستم پرداخت موبایلی پابرجاست و به جز چند پروژة ناموفق بانکی هرگز نتوانسته جای خود را بین کاربران و در صنعت باز کند.
Dahlberg دو تئوری معروف در این زمینه مدل پذیرش فناوری (TAM١) و نظریه یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری (UTAUT٢) هستند که برای بررسی پذیرش کاربران در ارتباط با پرداخت های همراه به کار میروند (٢٠٢١ ,.
نقش بازیگران کلیدی مختلف در ارتقای گستردگی پرداخت های همراه نیاز به مطالعه دارد تا موفقیت چنین سیستم هایی تضمین شود و شبکۀ اجتماعی حول این فناوری را نمیتوان نادیده گرفت (٧١ :٢٠٠٥ ,Lawrence &Zmijewska ).