چکیده:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی فلسفه ایجاد مدارس غیرانتفاعی و سازگاری آن با عدالت تربیتی از منظر متخصصان تعلیم و تربیت میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و هرمنوتیک انتقادی بهره گرفته شد. یافته های به دست آمده نشان داد که ایجاد مدارس غیرانتفاعی در مبانی خود با اصول عدالت اجتماعی ناسازگاری دارد، هرچند که مسئولان با گنجاندن طرح رافع سعی در عادلانه ساختن این مدارس داشتهاند. همچنین، نتایج حاصل از مصاحبه با متخصصان حاکی از آن است که هدفهایی چون جلب مشارکت والدین در امر تعلیم و تربیت فقط در شکل ظاهری و تامین منابع مالی آموزش محقق شده و هدف افزایش کیفیت آموزش نیز در عمل تحقق پیدا نکرده است. از مهمترین نقدهای وارد به مدارس غیرانتفاعی میتوان به بازتولید طبقات اجتماعی، شکاف طبقاتی، توجه به ظاهر آموزش و آثار روانی برای سایر دانشآموزان اشاره نمود.
خلاصه ماشینی:
ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﯽ ﻓﻠﺴﻔﻪ اﯾﺠﺎد ﻣﺪارس ﻏﯿﺮاﻧﺘﻔﺎﻋﯽ، ﮐﺎرﮐﺮدﻫﺎ و ﻧﺘﺎﯾﺞ آن ﻃﯽ ﺑﯿﺶ از دو دﻫﻪ در ﻧﻈﺎم آﻣﻮزش و ﭘﺮورش ﮐﺸﻮر ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪه و ﺳﺎزﮔﺎري آن ﺑﺎ ﻋﺪاﻟﺖ ﺗﺮﺑﯿﺘﯽ ﻣـﻮرد ﺗﺎﮐﯿـﺪ در ﺳﻨﺪ ﺗﺤﻮل آﻣﻮزش و ﭘﺮورش و دﯾﮕﺮ اﺳﻨﺎد ﻣﺼﻮب در ﻧﻈﺎم ﺗﻌﻠﯿﻢ و ﺗﺮﺑﯿﺖ و ﻫﻤﭽﻨـﯿﻦ دﯾـﺪﮔﺎه ﻣﺘﺨﺼﺼـﺎن ﺣﻮزه ﺗﻌﻠﯿﻢ و ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.
ﺳﺆالﻫﺎي اﺻﻠﯽ اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از: 1( ﻓﻠﺴﻔﻪ و ﻫﺪفﻫﺎي اﯾﺠﺎد ﻣﺪارس ﻏﯿﺮاﻧﺘﻔﺎﻋﯽ ﺗﺎ ﭼﻪ اﻧﺪازه ﺑﺎ ﻋﺪاﻟﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺳﺎزﮔﺎر ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ؟ 2( از دﯾﺪﮔﺎه ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن ﺗﻌﻠﯿﻢ و ﺗﺮﺑﯿﺖ ﺗﺎ ﭼﻪ اﻧﺪازه ﻫﺪفﻫﺎي ﻣﺪارس ﻏﯿﺮاﻧﺘﻔﺎﻋﯽ در دو دﻫﻪ اﺧﯿـﺮ ﻣﺤﻘـﻖ ﺷﺪه اﺳﺖ؟ 3( ﻧﻘﺪﻫﺎي وارد ﻫﺪفﻫﺎ و ﮐﺎرﮐﺮدﻫﺎي ﻣﺪارس ﻏﯿﺮاﻧﺘﻔﺎﻋﯽ در ﮐﺸﻮر ﻣﺎ ﮐﺪاﻣﻨﺪ؟ روش ﭘﮋوﻫﺶ در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺑﺮرﺳﯽ ﻓﻠﺴﻔﻪ و ﻫﺪفﻫﺎي اﯾﺠﺎد ﻣﺪارس ﻏﯿﺮاﻧﺘﻔـﺎﻋﯽ از روش ﺗﻮﺻـﯿﻔﯽ و ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﻨﺎد ﺑﻪ اﺳﻨﺎد و آﯾﯿﻦﻧﺎﻣﻪﻫﺎي ﻣﺼﻮب درﺑﺎره ﻣﺪارس ﻏﯿﺮاﻧﺘﻔﺎﻋﯽ، ﻣﯿﺰان اﻧﻄﺒـﺎق آن 1 .
ﺳﺆاﻟﯽ ﮐﻪ اﯾﻨﺠﺎ ﻣﻄﺮح ﻣﯽﺷﻮد اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ آﯾﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺎﻟﯽ ﻃﺒﻘﻪ ﻣﺮﻓﻪ در اﻣﺮ آﻣﻮزش و ﭘﺮورش ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎي ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﺸﺎرﮐﺖ در ﺗﻌﻠﯿﻢ و ﺗﺮﺑﯿﺖ ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﻣﯽآﯾﺪ؟ ﻫﺪف ﺗﻮﺳـﻌﻪ ﻣﺸـﺎرﮐﺖ ﻣـﺮدم در اﻣـﺮ ﺗﻌﻠـﯿﻢ و ﺗﺮﺑﯿﺖ ﺧﻮد اﻟﺰاﻣﺎﺗﯽ دارد ﮐﻪ در ﮐﻨﺎر ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺎﻟﯽ ﺑﺎﯾﺪ رﻋﺎﯾﺖ ﺷﻮﻧﺪ.
« اﯾﻦ دﯾﺪﮔﺎه ﺿﻤﻦ ﺗﺎﯾﯿﺪ وﺟﻮه ﻣﺜﺒﺖ اﯾﻦ ﻣﺪارس در اﻣﺮ آﻣﻮزش و ﭘﺮورش ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣـﺪارس دوﻟﺘـﯽ ﺑﻪ ﻧﮑﺘﻪاي اﺷﺎره ﻣﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ ﺑﺮرﺳﯽ و ﺗﺤﻠﯿﻞ اﺳﺖ.