چکیده:
هدف اصلی این پژوهش، فهم تطور مفهومی مدیریت آموزشی از مجرای کنکاش در مقاله های این حوزه بودهاست. برای دستیابی به هدف مذکور از روش تحلیل استنادی بهره گرفته شدهاست. در این راستا، تعداد 9385 مدرک نمایهشده در «وب او ساینس» طی سالهای 2015-1900 میلادی با استفاده از نرمافزار «هیست سایت» مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های به دست آمده حاکی از شناسایی چهار اقلیم دانش با عنوان های «رهبری آموزشی و عملکرد مدرسه»، «سنتزپژوهی مطالعات اثربخشی مدارس»، «رهبری توزیعی» و «مفاهیم مرتبط با سازمان آموزشی» میباشد. در پایان، ضمن بحث در مورد علل شکل گیری اقلیم های مذکور، پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت مدیریت آموزشی در داخل کشور ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
به طورنمونه ، اولین اثر در حوزه نظری مدیریت آموزشی با عنوان «علوم رفتاری و مدیریت آموزشی» در سال ١٩٦٤ با هدایت دانیل گریفیث توسط انجمن ملی مطالعات آموزش وپرورش آمریکا منتشر شده است (١٩٦٤ ,Lipham) و سال ها بعد نیز با هدف بررسی تأثیر نهضت نظریه بر مدیریت آموزشی، مجموعه مقاله هایی در قالب یک کتاب مستقل منتشر شد (١٩٨٧ ,Johnston).
به عنوان نمونه ، در پژوهش های ارزشمند و قابل اعتنایی که در خارج (٢٠٠٩ ,Oplatka) و داخل کشور (٢٠١٧ ,Noferesti Hosseingholizadeh, Ahanchian, kouhsari, ) با کاربست رویکردهای فلسفی و کیفی صورت گرفته است ، به تفاوت های مفهومی این حوزه اشاره شده است .
Exploring the principal's contribution to school effectiveness (رجوع شود به تصویر صفحه) دومین اقلیم دانش مدیریت آموزشی بین سال های ١٩٨٦-٢٠٠٤ شکل گرفته است و شامل چهارده مدرک میباشد.
پیشینه این مفهوم به مطالعات گیپ ١ در سال ١٩٥٤ برمیگردد (٢٠٠٠ ,Gronn) و از اواسط دهه نود میلادی نیز به عنوان یکی از موضوع های مهم در مدیریت و سازمان های آموزشی توسط افرادی ازجمله بلدن ،٢ بوش ،٣ هریس ٤ و هارتلی مطرح شده است ( Collin ,Tian, Risku ٢٠١٦).
همان طور که یافته های سایر پژوهش ها نشان میدهد، تنوع موضوع های موردمطالعه (١٩٧٩ ,Campbell)، فقدان انباشتگی دانش (١٩٨٢ ,Bridges)، از این شاخه به آن شاخه پریدن (٢٠٠٠ ,Conley Ogawa, Goldring, )، نامتوازن بودن دانش ( ,Chen Hallinger ٢٠١٤)، کم رنگ بودن فضای نقادی (١٩٧٨ ,Hoy) و متخلل بودن ٣ (٢٠١٦ ,Bowers Wang ) حاکی از نوعی آنومی علمی در بین پژوهشگران متأخر مدیریت آموزشی است .