چکیده:
پژوهش حاضر به منظور تبیین تفاوت وضعیت تنظیم شناختی هیجان در دو گروه فرزندان خانوادههای طلاق و عادی بود. جامعهی موردمطالعه دانشآموزان دختر و پسر پایهی اول دبیرستان در سال 11 بودند؛ بنابراین، برای این منظور گروه نمونهای شامل 01 دانشآموز از خانوادههای - تحصیلی 10 طلاق و 01 دانشآموز از خانوادههای عادی به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور ارزیابی وضعیت تنظیم شناختی هیجان گروههای موردمطالعه، از پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) استفاده گردید. به منظور مقایسه سبکهای مختلف تنظیم شناختی هیجان در دو گروه موردمطالعه از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. روش پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسهای ) پس رویدادی(بود. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره گویای آن بود که در متغیر ترکیبی تنظیم شناختی هیجان، تفاوت دو گروه دانشآموزان عادی و طلاق معنادار است. نتایج نشان داد که دانشآموزان خانوادههای طلاق در تنظیم شناختی هیجان خود، بیشتر از دانشآموزان خانوادههای عادی، از سبکهای پذیرش، ملامت دیگران، نشخوارگری و فاجعه سازی استفاده و ملامت دیدگاه گیری میکنند. همچنین برحسب جنسیت در ملامت خویش وجود دارد. به عبارتی مقایسه میانگینها نشان داد که دختران میانگین بالاتری در دیگران این متغیرها دارند. بر اساس نتایج به دست آمده میتوان گفت که فرزندان خانوادههای طلاق به دلیل شرایط تنشزایی که تجربه کردهاند بیشتر امکان دارد که از راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان استفاده کنند و دراینبین دختران ممکن است بیش از پسران تحت تأثیر قرار گیرند.
خلاصه ماشینی:
نتايج تحليل کوواريانس چندمتغيره گوياي آن بود که در متغير ترکيبي تنظيم شناختي هيجان ، تفاوت دو گروه دانش آموزان عادي و طلاق معنادار است (٠٠٠٧=P).
نتايج نشان داد که دانش آموزان خانواده هاي طلاق در تنظيم شناختي هيجان خود، بيشتر از دانش آموزان خانواده هاي عادي، از سبک هاي پذيرش ، ملامت ديگران ، نشخوارگري و فاجعه سازي استفاده ميکنند.
بر اساس نتايج به دست آمده ميتوان گفت که فرزندان خانواده هاي طلاق به دليل شرايط تنش زايي که تجربه کرده اند بيشتر امکان دارد که از راهبردهاي منفي تنظيم شناختي هيجان استفاده کنند و دراين بين دختران ممکن است بيش از پسران تحت تأثير قرار گيرند.
Jermann, Van der Linden, d’Acremont, & Zermatten 3.
Garnefski, Rieffe, Jellesma, Terwogt, & Kraaij 5.
در پژوهش حاضر جهت بررسي تفاوت دانش آموزان خانواده هاي طلاق و عادي در تنظيم شناختي هيجان ، از تحليل کوواريانس چندمتغيره استفاده شد.
ميانگين و انحراف استاندارد متغيرهاي پژوهشي (به تصویر صفحه مراجعه شود) همان طور که جدول ٤ گوياي آنست ، نتايج تحليل کوواريانس چندمتغيره گوياي آن بود که در متغير ترکيبي تنظيم شناختي هيجان ، تفاوت دو گروه دانش آموزان عادي و طلاق معنادار است (٠٠٠٧=P، ٢٨٨=F، ٠/٧٤=لامبداي ويلکز).
اين يافته با نتايج تحقيق صالحي و همکاران (١٣٩٠)، يوسفي (١٣٨٥) و گارنفسکي و همکاران (٢٠٠٤) که نشان دادند بين مشکلات هيجاني نظير افسردگي و اضطراب و راهبردهاي تنظيم هيجان به همراه استرس اخير (نظير طلاق والدين ) و حوادث فردي رابطه معناداري وجود دارد مطابقت دارد.