چکیده:
در جهان امروز،کمتر کسی میتواند با نگاه مکانیستی به مدیریت سازمانها و بالاخص مدیریت آموزشی بنگرد.به ویژه در دهههای اخیر،عواملی همچون آگاهی،اندیشه و آزادی در نظامهای آموزشی به طور فزایندهای مورد تأکید قرار میگیرد.علی رغم این سیر پیشروندهء علمی،به مبانی فلسفی این نظریهها و روند شکلگیری آنها توجه لازم مبذول نشده است.مدیریت آموزش علمی جوان است و لازم است از لحاظ فلسفی پشتیباین شود.در همین راستا،پژوهش حاضر به بررسی مبنای انسانشناسی تیلوریسم به عنوان اولین نظریهء علمی مدیریت پرداخته و پیامدهای آن را در مدیریت آموزشی به نقد میکشد.نتایج تحقیق حاکی از آن است که طبق این تئوری،انسان به عنوان یک موجود مادی نگریسته میشود که مرتبا باید کنترل شود.منابع نیروی انسانی برابر با منابع نیروی صنعتی فرض میشوند و انسان بر مبنای این تئوری،انسانی منطقی-اقتصادی و واحد تجزیه و تحلیل مدیریت در سازمان است.به همین سیاق،مدیریت آموزشی از اقتدار عقلایی-قانونی برای ادارهء مدرسه بهره میجوید و در شیوههای کنترل معلمین و شاگردان تمرکز شدید وجود دارد و نقش هنجارهای به عنوان عوامل کنترلکنندهء رفتارهای انسانی به حداقل کاهش مییابد.
خلاصه ماشینی:
منابع نیروی انسانی برابر با منابع نیروی صنعتی فرض میشوند و انسان بر مبنای این تئوری،انسانی منطقی-اقتصادی و واحد تجزیه و تحلیل مدیریت در سازمان است.
با عنایت به اینکه بررسی و تحلیل همهء مبناهای فلسفی همچون هستیشناسی،ارزششناسی،معرفتشناسی و انسانشناسی در این مقال نمیگنجد،و از سوی دیگر،به دلیل تنوع زیادی که در نظریات مختلف مدیریتی وجود دارد،پژوهش حاضر به دنبال آن است که پیشفرضها و دیدگاههای انسانشناختی اولین نظریهء مدون علمی مدیریت یعنی تیلوریسم را مورد بررسی قرار داده و پیامدهای آن را در مدیریت آموزش و پرورش به نقد بکشد.
با توجه به آنکه در این تحقیق علاوه بر وجه تحلیلی،صبغهء فلسفی نیز مورد تأکید قرار میگیرد،بخش عمده از فعالیت پژوهشی محققان شامل تفسیر دادهها به منظور کشف و تبیین پیشفرض مبنایی انسانشناسی در نظریه تیلوریسم خواهد بود.
تیلور در کتاب اصول مدیریت علمی خود به دنبال رفتار علمی و منطقی انسان در سازمان است،نگرش او به کار عینی و مفید با نتیجهء قابل رؤیت آن تفسیر میشود و این تنها ملاک و معیار ارزشی است.
در نتیجه،نهضت تیلوریسم از بعد نگرش به انسان برای مدیریت آموزشی قواعدی را پیشنهاد میکند که در درجهء اوّل تأکید بر بازده آموزش و پرورش،تعداد قبولی دانشآموزان در کلاسهای درس دارد و استفاده از روشهای قالبی و استاندارد آن چنان مورد تأکید است که بعد پرورش شاگردان مطمح نظر قرار نمیگیرد؛زیرا شاگردان،چیزی جز مواد خام در فراگرد تولید نیستند،مواد خامی که باید با معیارها و استانداردهای از پیش تعیین شدهای تغییر و تحوّل یابند.
تمرکز شدیدی که در ساختار نظام مدیریت آموزشی مبتنی بر تیلوریسم قابل مشاهده است،اثر خود را بر نگرش این نظریه نسبت به انسان نیز گذاشته است.