چکیده:
.پیشنهادیه ارزش به مشتری به عنوان یکی از عوامل کلیدی کسب مزیت پایدار رقابتی در دنیای بازار محور و مشتری مدار امروز می باشد و راهی است که یک شرکت را از رقبایش متمایز میکند و دلیلی که مشتریان از یک شرکت معین خرید میکنند را بیان میکند؛ بنابراین با توجه به اهمیت این موضوع در پژوهش حاضر هدف « شناسایی عوامل موثر در شکل گیری پیشنهادیه ارزش مشتری در صنعت پوشاک » می باشد. در این تحقیق ابتدا از طریق مطالعه ادبیات تحقیق و نظر سنجی عوامل موثر در شکل گیری پیشنهادیه ارزش مشتری شناسایی شده سپس در فاز کمی با استفاده از پژوهشهای میدانی هدف اصلی پژوهش محقق گردید. جهت دستیابی به اهداف پژوهش مشتریان گروه پوشاک پل به عنوان جامعه مورد هدف انتخاب شده است. روش نمونهگیری نیز در این پژوهش از نوع نمونهگیری تصادفی ساده میباشد که 384 نفر از مشتریان انتخاب و در نهایت تعداد 200 پرسشنامه جمعآوری شد.بر اساس مدل طراحی شده جهت تحلیل عوامل موثر بر پیشنهادیه ارزش ابعاد قیمت، مشارکت، قابلیت، دردسترس بودن، انتخاب و کیفیت ،مولفه های تاثیرگذار در شکل گیری پیشنهادیه ارزش مشتری می باشند و همچنین مشخص شدکه از میان ابعاد فرعی ،فقط سه بعد بیادماندنی بودن برند، بامعنا بودن برند و دوست داشتنی بودن برند تاثیری در شکل گیری پیشنهادیه ارزش مشتری ندارند. همچنین نتایج نشان می دهد که تفاوت معناداری بین هریک از ابعاد موثر بر پیشنهادیه ارزش مشتری از حیث میزان تاثیر وجود دارد. در این راستا ابعاد از حیث میزان تاثیر در سه دسته طبقه بندی شدند که قیمت، دردسترس بودن، وفاداری به برند، شناخت برند و خواست یا میل انتخاب محصول در طبقه اول، ابعاد قیمت، قابلیت، دردسترس بودن، شناخت برند و خواست یا میل انتخاب محصول در دسته دوم و مشارکت و کیفیت در گروه سوم قرار گرفتند. در پایان نیز در راستای ارتقا سطح پیشنهادیه ارزش مشتریان پیشنهاداتی ارائه گردیدگیون (٢٠٠١) چارچوبی جامع را برای بررسی جهت های ناگذرا عرضه میکند. او این جهت ها را به دو دستۀ عمدتا معناشناختی و عمدتا کاربردشناختی تقسیم میکند و با قرار دادن مجهول در دستۀ دوم ، میکوشد تا با تکیه بر مفهوم «موضوعیت نسبی» و دو معیار سنجش آن ، یعنی تداوم پیش رو و فاصلۀ پس رو، نقش مجهول و شرایط کاربرد آن را تبیین کند. به علاوه ، او هفت بافت را که در آن ها مجهول به کار میرود، معرفی میکند. در مقالۀ حاضر، نشان داده میشود که چارچوب تحلیل گیون تا چه حد با داده های طبیعی زبان فارسی سازگار است . افزون بر این ، نشان داده خواهد شد که ، علیرغم سکوت گیون در خصوص رابطۀ بین نقش مجهول و بافت های هفت گانۀ کاربرد آن ، بین این دو پیوند محکمی وجود دارد. درنهایت ، مشخص خواهد شد که چارچوب تحلیل اتخاذشده و داده های زبان فارسی چه نکاتی را در مورد مطالعات پیشین زبان شناسان ایرانی در حوزة مجهول روشن خواهد ساخت .
خلاصه ماشینی:
". او سپس به بررسی مسئله ناگذرا میپردازد و آن را ساختی بنیادین میداند، یعنی از یک سو نهاد با کنش پذیر هم پوشی دارد و از این لحاظ با جمله مجهول مشابه است و از سوی دیگر فعل جمله دارای ساختاری معلوم است و ازاین جهت با جمله معلوم شباهت دارد؛ او مثال های زیر را در تبیین این مسئله بیان میکند: (٣)الف - بچه (نهاد.
٤% موارد دارای گیون فقط به این نکته اشاره میکند که موارد موضوعیت زیاد کنش گرها از ساخت معلوم به مجهول دچار کاهش شدیدی میشود.
پس ازآن ، چند مثال ارائه میگردد تا نشان داده شود که میزان موضوعیت کنش گر در جملات مجهول همواره بر اساس دو معیار تداوم پیش رو و فاصلۀ پس رو قابل تبیین نیست و درنهایت ، عوامل شناختی است که میزان موضوعیت را مشخص میکند.
بررسی انطباق جهت معلوم و مجهول در زبان فارسی با چارچوب گیون همان گونه که پیش ازاین گفته شد، تحلیل ارائه شده در مقالۀ حاضر بر اساس صد ساخت معلوم و صد ساخت مجهول که به طور تصادفی از متون ادبی و غیرادبی گردآوری شده اند، صورت گرفته است .
در مورد موضوعیت کم نیز، عکس همین وضعیت مشاهده میشود؛ بدین صورت که در ساخت معلوم ، کنش گرها در ٣٤% موارد دارای موضوعیت کم هستند، اما این رقم در ساخت مجهول تا حد زیادی افزایش مییابد و به ٩٠% میرسد."