چکیده:
Houchang Golchiri, écrivain iranien et auteur du Prince Ehtejab, l’une des oeuvres capitales de la littérature moderne persane, a rédigé en 1971 un roman intitulé Christine et Kid, inspiré largement du Nouveau Roman français et imité même, sur le plan thématique et structural, de La Jalousie d’Alain Robbe-Grillet. L’histoire du roman de Golchiri se tisse autour de l’hyperthème de la jalousie, mais les efforts de l’écrivain à mettre en oeuvre les caractéristiques et les procédés d’écriture du Nouveau Roman dans son oeuvre, la rapproche bien de l’écriture d’Alain Robbe-Grillet. Notre objectif consiste dans ce présent article à voir dans quelle mesure l’oeuvre de Golchiri pourrait s’inscrire dans la lignée du Nouveau Roman et à analyser, par une approche comparée, les points convergents et divergents de ces deux histoires. Dans ce sens, compte tenu des théories du Nouveau Roman, nous étudierons quatre éléments du récit : étude de l’intrigue, du personnage, du temps et de l’espace dans le roman de Golchiri.
هوشنگ گلشیری، نویسندهی ایرانی و خالق اثر شازده احتجاب، یکی از اثار شاخص ادبیات مدرن ایران، رمان کریستین و کید را در سال 1350 به رشتهی تحریر دراورد. این رمان که الهام بخش ان جریان رمان نو فرانسه بوده است در ساختار و مضمون تقلیدی از رمان حسادت از الن رب گریه میباشد. داستان رمان گلشیری به درون مایه حسادت گره خورده است، اما تلاشهای نویسنده در بهکاربستن ویژگیها و جریان نوشتاری رمان نو، ان را به داستان الن رب گریه نزدیک میکند. در مفالهی حاضر سعی برانست تا به بررسی این موضوع پرداخته شود که چه میزان اثر گلشیری توانستهاست خود را در جریان رمان نو تثبیت کند و از طرفی سعی خواهیم کرد با دیدگاهی تطبیقی، نقاط تشابه این دو داستان را به تصویر بکشیم. در این راستا، چگونگی پرداخت چهار عامل طرح داستان، شخصیت و زمان و مکان را در داستان گلشیری با توجه به نظریههای رمان نو بررسی میکنیم
هوشنگ گلشیری، نویسندهی ایرانی و خالق اثر شازده احتجاب، یکی از اثار شاخص ادبیات مدرن ایران، رمان کریستین و کید را در سال 1350 به رشتهی تحریر دراورد. این رمان که الهام بخش ان جریان رمان نو فرانسه بوده است در ساختار و مضمون تقلیدی از رمان حسادت از الن رب گریه میباشد. داستان رمان گلشیری به درون مایه حسادت گره خورده است، اما تلاشهای نویسنده در بهکاربستن ویژگیها و جریان نوشتاری رمان نو، ان را به داستان الن رب گریه نزدیک میکند. در مفالهی حاضر سعی برانست تا به بررسی این موضوع پرداخته شود که چه میزان اثر گلشیری توانستهاست خود را در جریان رمان نو تثبیت کند و از طرفی سعی خواهیم کرد با دیدگاهی تطبیقی، نقاط تشابه این دو داستان را به تصویر بکشیم. در این راستا، چگونگی پرداخت چهار عامل طرح داستان، شخصیت و زمان و مکان را در داستان گلشیری با توجه به نظریههای رمان نو بررسی میکنیم