چکیده:
هدف پژوهش طراحی و اعتباریابی الگوی یادگیری معکوس جهت افزایش فراشناخت و حل مسئله دانشآموزان مقطع ابتدایی و اعتباریابی درونی آن بود. روش پژوهش آمیخته، از نوع طرح اکتشافی متوالی بود. در بخش کیفی برای به دست آوردن الگوی آموزشی، از تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمی برای اعتباریابی درونی ازنظر متخصصان به روش پیمایشی پرسشنامهای استفاده شد. جمعآوری دادهها در بخش کیفی با تحلیل محتوا از اسناد و در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته 9 سؤالی لیکرتی انجام گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 91/. محاسبه شد و روایی محتوایی پرسشنامه با محاسبه دو شاخص نسبت روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) مورد تأیید قرار گرفت. جامعه آماری در بخش کیفی اسناد و منابع مکتوب و الکترونیکی از سال 2000 تا 2020 و در بخش کمی متخصصین در حوزه تکنولوژی آموزشی، روانشناسی تربیتی و مدیریت آموزشی بودند. نمونه آماری جهت تعیین مؤلفههای الگو تعداد 13 کتاب و 88 مقاله و 4 پایاننامه بودند که بهصورت هدفمند انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفتند. جهت اعتباریابی الگو، تعداد 20 نفر از متخصصان انتخاب شدند. طبق تحلیل محتوای چهار مؤلفه اصلی و بیستویک زیرمؤلفه و هفتاد کد به دست آمد پس از تحلیل محتوا و استخراج کدها، مؤلفهها و زیرمؤلفهها در قالب الگو مفهومی و روندی ارائه شدند. نتایج حاصله از اعتباریابی درونی الگو بر اساس نظر متخصصان نشان داده است که الگوی آموزشی ارائهشده از اعتبار درونی برخوردار است و اثربخشی لازم را جهت آموزش به دانشآموزان مقطع ابتدایی را دارد.
The study is aimed to designing and validating the flipped learning model to in order to improving the metacognition and problem solving on elementary school students. It is used exploratory mixed method, so in qualitative part. It is used inductive content analysis to developing the instructional model and in quantitative part used professional’s survey to internal validating. It is used content analysis and researcher-made questionnaire to collecting the data in qualitative and quantitative method respectively. The questionnaire’s reliability was 0.91 by alpha Cronbach and its content validity was confirmed by content validity ratio (CVR) and content validity index (CVI). The statistical populations were written and electronic resources and documents from 2000 to 2020 and professionals in educational technology and psychology and educational management in qualitative and quantitative part respectively. The samples were 13 books, 88 articles and 4 theses that chosen and analyzed purposively to determining the components of model. It is chosen 20 professionals in order to validating the model. Based on content analysis, it is collected 4 main components. Also, there were 21 sub-components and70code. After content analysis and coding, the components and sub-components is developed as conceptual and procedural model. The result based on professional’s opinion in internal validating showed that the presented instructional model has internal validity and be effective on teaching to students.
خلاصه ماشینی:
همچنين تحقيقات انجام شده رويکرد کلاس معکوس ، اغلب بر زمينه آموزش عالي تمرکز دارد (هالتن و لارسون ٢٠١٨،٩) و پژوهش هاي اندکي در زمينه استفاده از يادگيري معکوس در مقاطع تحصيلي پايين انجام شده است و بيشتر مطالعات در مورد کلاس معکوس بررسي کرده اند که چگونه معلمان يا محققان باتجربه کلاس معکوس را در کلاس هاي خود اجرا ميکنند يا تأثير استفاده از اين روش را در مقايسه با رويکردهاي سنتيتر ارزيابي کرده اند (هررد و شيلر٢٠١٣،١٠، تئو و همکاران ٢٠١٤،١١)، بنابراين ، مطالعات قبلي به طور مؤثر اصول آموزشي را براي چگونگي طراحي، اجرا و ارزيابي کلاس معکوس (کيم ، کيم ، کرا 1- Shih & Huang 2- Bachnak & Maldonado 3- Redekopp& Ragusa 4- Ankeny & Krause 5- Bailey & Smith 6- Mok 7- Luster-Teasley 8- Talbert 9- Hultén& Larsson 10- Herreid & Schiller 11- Teo 66 و گتمن ١، ٢٠١٤) ارائه نکرده اند و نتوانسته اند اجراي آن را در سطوح تحصيلي پايين تر ارتقا دهند، بنابراين ازآنجاييکه کلاس معکوس هنوز در مقاطع تحصيلي پايين جديد است ، جنبه هاي مبهمي در مورد چگونگي انجام آن (ساولسببرگ ٢ و همکاران ، ٢٠١٦) و نحوه ارائه و چگونگي اجراي اين رويکرد وجود دارد، بنابراين مدل پيشنهادي براي کلاس درس معکوس ميتواند معلمان را قادر سازد تا يادگيري معکوس را به عنوان يک رويکرد آموزشي اتخاذ کنند که مهارت هاي فراشناختي و حل مسئله دانش آموزان را براي رفع نيازهاي آموزشي آن ها افزايش دهد.